🔴تعریف:
طرح توسعة منظومه روستایی، طرحی است که به منظور توسعة یکپارچه، هماهنگ، فراگیر و پایدارسکونتگاه های روستایی از طریق انتظام فضایی منظومه در قالب شبکه های محلی و ناحیه ای و با تاکید بر روابط و پیوندهای روستایی- شهری تدوین شده است.
🟠افزون بر این، محتوای این طرح بر ترغیب حکمروایی محلی از طریق مشارکت مردمی و تقویت فعالیت ها، روابط و مناسبات کارآمد اجتماعی-اقتصادی واحدهای سکونتگاهی منظومه، هم به لحاظ درونی و بینسکونتگاهی و هم از نظر برونی و بین منظومهای تاکید می ورزد.
🟡ماهيت طرح:
این طرح که با توجه به ابعاد و جنبه های محیط طبیعی – بوم شناختی، کالبدی- فضایی، فرهنگی-اجتماعی و اقتصادی- سیاسی، به شناخت ظرفیت ها و محدویت های توسعة همة مراکز و کانون های سکونتی و فعالیتی درون شبکه (در ارتباط با روابط درونی و برونی آنها) می پردازد، دارای ماهیت ییکپارچه و فرابخشی است
🔵جایگاه طرح:
طرح توسعة پایدار منظومه روستایی بر اساس بند ح مادة 491 قانون برنامة پنجم توسعه و ماده 72 و اسناد تفصیلی قانون برنامه ششم توسعه، در ذیل طرح آمایش استان و سایر طرح های فرادست تهیه میشود. این طرح به لحاظ جایگاه، طرح فرادست طرح های نقطه ای روستایی و طرح های دیگر (اعم از موضعی و موضوعی) در سطح منظومه قلمداد میگردد.
موضوعات مرتبط: برنامه ریزی روستایی
وجود مشکلات محیط زیستی، اقتصادی و اجتماعی در روستاها و خالی شدن روستاها از سکنه و عواقب ناشی از آن موضوع ساده و قابلگذشتی نخواهد بود. عدم موفقیت طرحهای توسعه روستایی تکبعدی مانند طرح هادی که به بهبود زیرساختهای جادهای، ارتباطی و غیره، توجه دارد ضرورت معرفی و توسعه مدلهای جدید جامع و فراگیر برای تحرک بخشیدن به روند توسعه پایدار روستاها را دوچندان کرده است. یکی از این مدلها، مدل توسعه روستای اگرواکولوژیک در مناطق روستایی است. با اجرای چنین مدلی هر سه بعد محیطزیست، اقتصادی و اجتماعی در جوامع روستایی مدنظر قرار خواهد گرفت.
در اجرای مدل توسعه روستای اگرواکولوژیک باید به اهدافی مانند، ایجاد ظرفیت در سازمانهای دولتی و غیردولتی در سطوح ملی و محلی، توسعه مشارکت محلی و منطقهای در فرایند توسعه روستای اگرواکولوژیک و آموزش جامعه محلی از طرق مختلف توجه ویژه شود. اگرچه این مدل میتواند در مرحله اجرا به دلایل مختلف مانند؛ وجود ذینفعان متعدد، عدم مشارکت افراد محلی، پیچیدگیهای احتمالی در همکاریهای سازمانی و غیره با مشکلاتی روبهرو شود اما درنهایت با برنامهریزی صحیح میتوان زمینههای تولید سالم، اقتصاد پررونق و اجتماعی پویا را فراهم نمود. مدل روستای اگرواکولوژیک یک تکامل منطقی برای برنامهریزی توسعه روستایی است بهطوریکه یک رویکرد جامع را برای توسعه اجتماعی، محیطزیستی و اقتصادی جوامع فراهم میکند؛
بنابراین با توسعه چنین مدلی میتوان تولیدات کشاورزی روستاها را حفظ و افزایش داد و علاوه بر تأمین منابع غذایی برای جمعیت در حال رشد ایران، سلامت، فرهنگ، درآمد و اقتصاد روستا را شکوفا نمود. برای انجام چنین اقدامی ضروری است که گروهها و اقشار مختلف روستایی بهصورت کارآمد درگیر مراحل مشارکتی، جلسات آموزشی و شبکههای مشورتی برای بهبود مزرعه و روستا شوند.وجود مشکلات محیط زیستی، اقتصادی و اجتماعی در روستاها و خالی شدن روستاها از سکنه و عواقب ناشی از آن موضوع ساده و قابلگذشتی نخواهد بود. عدم موفقیت طرحهای توسعه روستایی تکبعدی مانند طرح هادی که به بهبود زیرساختهای جادهای، ارتباطی و غیره، توجه دارد ضرورت معرفی و توسعه مدلهای جدید جامع و فراگیر برای تحرک بخشیدن به روند توسعه پایدار روستاها را دوچندان کرده است.
یکی از این مدلها، مدل توسعه روستای اگرواکولوژیک در مناطق روستایی است. با اجرای چنین مدلی هر سه بعد محیطزیست، اقتصادی و اجتماعی در جوامع روستایی مدنظر قرار خواهد گرفت. در اجرای مدل توسعه روستای اگرواکولوژیک باید به اهدافی مانند، ایجاد ظرفیت در سازمانهای دولتی و غیردولتی در سطوح ملی و محلی، توسعه مشارکت محلی و منطقهای در فرایند توسعه روستای اگرواکولوژیک و آموزش جامعه محلی از طرق مختلف توجه ویژه شود. اگرچه این مدل میتواند در مرحله اجرا به دلایل مختلف مانند؛ وجود ذینفعان متعدد، عدم مشارکت افراد محلی، پیچیدگیهای احتمالی در همکاریهای سازمانی و غیره با مشکلاتی روبهرو شود اما درنهایت با برنامهریزی صحیح میتوان زمینههای تولید سالم، اقتصاد پررونق و اجتماعی پویا را فراهم نمود.
مدل روستای اگرواکولوژیک یک تکامل منطقی برای برنامهریزی توسعه روستایی است بهطوریکه یک رویکرد جامع را برای توسعه اجتماعی، محیطزیستی و اقتصادی جوامع فراهم میکند؛ بنابراین با توسعه چنین مدلی میتوان تولیدات کشاورزی روستاها را حفظ و افزایش داد و علاوه بر تأمین منابع غذایی برای جمعیت در حال رشد ایران، سلامت، فرهنگ، درآمد و اقتصاد روستا را شکوفا نمود. برای انجام چنین اقدامی ضروری است که گروهها و اقشار مختلف روستایی بهصورت کارآمد درگیر مراحل مشارکتی، جلسات آموزشی و شبکههای مشورتی برای بهبود مزرعه و روستا شوند.
توضیحات بیشتر درباره روستای اگرواکولوژیک
موضوعات مرتبط: جغرافیا ، برنامه ریزی روستایی
🟣مزایای گردشگری هوشمند
- انتخاب هدفمند مقاصد گردشگری
- شناسایی مناطق بالقوه گردشگری کمتر شناخته شده
- توزیع جمعیت گردشگری متناسب با آستانه خدماتی و رفاهی
- رتبه بندی جاذبه های گردشگری بر مبنای رضایت مندی گردشگران
گردشگری هوشمند یعنی انتخاب هدفمند مناطق گردشگری و این حوزه بر خلاف مقوله گردشگری مجازی یا الکترونیکی است
گردشگری هوشمند مقوله ای است کاربردی که با طراحی پلتفرمی اجرا خواهد شد این رویکرد قرار است در قالب تدوین الگوی رساله دکتری انجام شود
#گردشگری_هوشمند
#گردشگری_هدفمند
#گردشگری_هوشمند_روستایی
#گردشگری_روستایی
موضوعات مرتبط: برنامه ریزی روستایی
❇ معرفی روش های پیش بینی جمعیت برای آینده
🔰روش مقایسه ای: بر پایه این فرض قرار دارد که رشد آینده ناحیه مورد مطالعه، از الگوی رشد ناحیه قدیمی تری پیروی می کند که آن را ناحیه کنترل یا ناحیه الگو می نامیم.
🔰روش نسبت و همبستگی: جمعیت ناحیه مورد مطالعه را با یک متغیر نسبت در همان زمان مقایسه می کند. این روش متغیر نسبت را پیش بینی کرده و سپس با ضرب آن در یک نسبت، پیش بینی جمعیت ناحیه مورد مطالعه را به دست می دهد.
انواع روش های نسبت :
🔻روش نسبت ناحیه : در این نوع از روش نسبت، ناحیه مطالعه با ناحیه الگویی مقایسه می شود که خود، بخشی از آن است. برای مثال یک منطقه از یک کشور را می توان با تمام کشور مقایسه کرد.
🔻روش نسبت ترکیبی: در این روش فرض بر این است که بین یکی از اجزای کل جمعیت و کل جمعیت، رابطه ای موجود است .
🔻روش نسبت نماینده: روشهای نسبت نماینده از کالاها یا خدمات مربوط به جمعیت به عنوان پایه استفاده می کنند.برای مثالهای از این دست می توان از تعداد منازل , تعداد تلفن , مشترکان برق یا آب و وسایل نقلیه به ثبت رسیده نام برد.
موضوعات مرتبط: جغرافیا ، برنامه ریزی منطقه ای ، برنامه ریزی شهری ، برنامه ریزی روستایی ، شهرسازی ، مدیریت شهری
#طرح_هادی
#طرح_جامع
#طرح_تفصیلی
💠طرح جامع و طرح تفصیلی چیست؟
«طرح جامع» و «طرح تفصیلی» دو طرح مهم در برنامه ریزی و مدیریت شهری است
🔺قانون تغییر نام وزارت آبادانی و مسکن به وزارت مسکن و شهرسازی و تعیین وظایف آن دو اصطلاح «طرح جامع» و «طرح تفصیلی» را این گونه تعریف کرده است:
#طرح_جامع
💠 طرح جامع طرح بلندمدتی است که در آن نحوه استفاده از اراضی و منطقه بندی مربوط به حوزه های مسکونی، صنعتی، بازرگانی، اداری و کشاورزی و تاسیسات و تجهیزات و تسهیلات عمومی مناطق نوسازی، به سازی و اولویت های مربوط به آن ها تعیین شده و ضوابط و مقررات مربوط به کلیه موارد و همچنین ضوابط مربوط به حفظ بنا و نماهای تاریخی و مناظر طبیعی، تهیه و تنظیم می گردد و برحسب ضرورت، قابل تجدیدنظر خواهد بود
#طرح_تفصیلی
💠 طرح تفصیلی عبارت از طرحی است که بر اساس معیارها و ضوابط کلی طرح جامع شهر، نحوه استفاده از زمین های شهری در سطح محلات مختلف شهر و موقعیت و مساحت دقیق زمین برای هر یک از آن ها و وضع دقیق و تفصیلی شبکه عبور و مرور و میزان تراکم جمعیت و تراکم ساختمانی در واحدهای شهری و اولویت های مربوط به مناطق به سازی و نوسازی و توسعه و حل مشکلات شهری و موقعیت کلیه عوامل مختلف شهری در آن تعیین می شود و نقشه ها و مشخصات مربوط به مالکیت بر اساس مدارک ثبتی تهیه و تنظیم می گردد
طرح جامع و طرح تفصیلی لازم و ملزوم یکدیگر هستند اما در عین حال از نظر روش کار، شیوه تهیه، مقیاس نقشه ها و نتیجه نهایی تفاوت هایی با هم دارند
🔹طرح جامع شهری، به منظور تدوین برنامه و تعیین جهات توسعه شهر و تامین نیازمندی های آن، بر مبنای پیش بینی ها و اهداف توسعه شهری در یک دوره ۱۰ ساله و بر اساس طرح جامع ناحیه تهیه می شود
در واقع طرح جامع برنامه ای است که به صورت راهنما عمل می کند و خط مشی کلی سیاست های توسعه شهری را تعیین می کند. در نقشه های طرح جامع که معمولا در مقیاس ۱:۱۰۰۰۰ و ۱:۵۰۰۰ تهیه می شود محل استقرار و توزیع کاربری های شهری عمده (مثل کاربری های آموزشی، بهداشتی و فضای سبز)، تراکم های جمعیتی، حدود حریم ها و محدوده های شهری (موجود و پیشنهادی) و مسیر توسعه آینده شهر، توسط علایم و رنگ ها نشان داده می شوند
گزارش طرح جامع نیز حاوی اطلاعاتی درباره اوضاع جغرافیایی، اقتصادی و اجتماعی شهر، ضوابط و مقررات کاربری اراضی، شبکه معابر و تاسیسات زیرساختی است
🔹طرح جامع به سفارش وزارت مسکن و شهرسازی و توسط مهندسان مشاور تهیه می شود و تصویب نهایی آن با شورای عالی شهرسازی و معماری ایران است ولی طرح تفصیلی چنان که از عنوان آن پیداست جزئیاتی را شامل می شود که طرح جامع به آن ها به صورت کلی پرداخته است
🔹مطالعات تهیه طرح تفصیلی، متعاقب طرح جامع صورت می پذیرد و در حقیقت، تنظیم برنامه های مفصل و اقدامات جزئی و دقیق در مناطق و محلات شهری و همچنین طراحی آن ها را به عهده دارد و تکلیف تمامی قطعات زمین را به لحاظ کاربری، تراکم ساختمانی و گذربندی مشخص می کند و به عنوان یک سند در دستور کار شهرداری قرار می گیرد
بررسی و تصویب طرح های تفصیلی به عهده کمیسیون ماده ۵ هر استان است و در صورت مغایرت طرح تفصیلی با طرح جامع، مرجع نهایی تصویب، شورای عالی شهرسازی و معماری ایران خواهد بود
موضوعات مرتبط: شهرسازی ، برنامه ریزی شهری ، برنامه ریزی روستایی
#توسعه_پایدار_شهری
#مدیریت_پروژه
💠اصطلاحات انگلیسی حقوقی و قراردادی پروژه ها
✔️مناقصه
Bid/tender
✔️اسناد مناقصه
Bidding documents
✔️تضمین
bond
✔️پروانه ساخت
Building permit
✔️اخلاق مهندسی
Engineering ethics
✔️کپی برابر اصل-رونوشت مصدق
Certified copy
✔️دستور تغییر
Change order
✔️دعوی-ادعا
Claim
✔️شرایط پیمان
Conditions of contract
✔️شرایط عمومی پیمان
General conditions of contract
✔️شرایط خصوصی پیمان
Special conditions of contract
✔️پیش پرداخت
Advanced payment
✔️صورتحساب
bill
✔️صورت وضعیت
sta
✔️کسر حسن انجام کار
Percentage of retention
✔️تضمین
Guarantee
✔️ضمانت انجام تعهدات
Performance guarantee
✔️ضمانتنامه شرکت در مناقصه
Bidding bond
✔️فسخ قرارداد
Contract dissolution
✔️خاتمه پیمان
Termination/end of contract
✔️تعلیق
Suspension
✔️هیات حل اختلاف
Dispute board
✔️توافق حل دوستانه
Amicable settlement
✔️داوری (حکمیت)
Arbitration
✔️شرایط قوه قهریه-فورس ماژور
Force majeure
✔️توقف کار
Cessation of work
✔️صدور تاییدیه صورت وضعیت قطعی
Issue of final payment certificate
✔️مسئولیت نقایص
Defects liability
✔️بازرسی
Inspection
✔️آزمایش
Testing
✔️رد
Rejection
✔️کارهای اصلاحی
Remedial works
✔️شروع مجدد کار
Resumption of work
✔️تمدید مدت
Extension of
✔️شروع کار
Commencement of works
✔️مسئولیت مشترکا و منفردا (مسئولیت تضامنی)
Jointly and severally liability
✔️تاییدیه
Approval
✔️اولویت اسناد
Priority of documents
✔️اسناد و مدارک پیمان
Contracts documents and credentials
✔️کلاه برداری، تقلب
Fraud
✔️تفاهم نامه
Agreement
✔️موافقتنامه
Contract agreement
✔️پیمانکار جز
Subcontractor
✔️پیمانکار عمومی(کل)
General contractor
✔️صورت وضعیت
Stant
✔️هزینه های غیرمستقیم(بالاسری)
Indirect/overhead costs
✔️هزینه مستقیم
Direct costs
✔️برآورد
Estimation
✔️مهندس(ناظر) مقیم
Field engineer
✔️آیین نامه اجرایی
Executing regulation
✔️آیین نامه
Code of practice
✔️استاندارد
Standard
✔️پیوست
Addenda/appendix
✔️تسویه
Liquidation
✔️دعوت به مناقصه
Invitation to bid
✔️صورتجلسه
Minutes of meeting
✔️تعدیل
Adjustment
✔️اشتغال
Occupation/employment
✔️بازکردن اسناد مناقصه
Opening bid documents
✔️شرح مقادیر
Bill of quantities
✔️تجهیز کارگاه
Mobilization
✔️آگهی مناقصه
Tender notice
✔️نرخ مزد
Wage cost
✔️روش کار
Work method
✔️استاندارد کار
Work standard
✔️گزینه های فنی (واریانت)
Technical alternatives
✔️کسور وجه الضمان
Deposit deduction
✔️نرخ بهره استقراض بین بانکی
London Interbank OverDraft Rate(LIBOR)
✔️بیع متقابل
Buy back
✔️اعتبار اسنادی
Letter of Credit(LC)
✔️ساخت، بهره بردای، انتقال
Build Operate Transfer(BOT)
✔️مهندسی، تدارکات، ساخت
Engineering procurement Construction(EPC)
✔️طرح و ساخت توام
Design Build(DB)
✔️کلید گردان، کلید در دست
Turn Key
✔️پیمان مدیریت
Manageing Contract(MC)
✔️چهارعاملی(مدیریت طرح)
Construction Management
✔️روش سه عاملی
Design Bid Build(DBB)
✔️ذینفعان پروژه
Project stakeholders
✔️عوامل پروژه
Project parties
✔️کارفرما
Client/owner
✔️مشاور
Consultant/engineering company
✔️پیمانکار
Contractor
✔️مدیر طرح/مدیر ساخت
Construction manager
✔️راه اندازی
Commissioning
✔️تحویل
delivery
✔️قیمت مقطوع
Lump sum
✔️بهای واحد
Unit price
✔️فیدیک
Federation International Des Ingenieurs Conseils(FIDIC)
✔️پیش ارزیابی
Prequalification
✔️حامی پروژه
Project sponsor
✔️جبران
Compensation
✔️بیمه شخص ثالث
Third party insurance
✔️قواعد داوری (حکمیت)
Rules of arbitration
✔️راهنمای مناقصه گران
Instruction to bidders
✔️مالیات ارزش افزوده
Value Added Tax(VAT)
✔️نرخ استهلاک پیش پرداخت
Amortization rate for return of the advance payment
✔️نامه پذیرش
Letter of acceptance
✔️تعیین تکلیف
determination
موضوعات مرتبط: شهرسازی ، عمران ، معماری ، نقشه برداری ، سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS ، طراحی شهری ، برنامه ریزی شهری ، برنامه ریزی روستایی
تاریخچه:
درمورد تاریخچه روستا نقل قول های متفاوتی وجود دارندعده ای به اظهار نظرباستان شناسی در20سال پیش استناد کرده وبه دلیل اینکه گفته می شود ایشان نقوش سنگ نگاره ای موجود در منطقه رابه 12000سال قبل نسبت داده اند قدمت روستا رابه 12000سال برآورد می کنندولی آنچهکه دراین مورد می توان به طور قطع مطرح کرد وجود سفال های است که از دژمیمند بدست آمده وبه 2تا3هزارسال است.
موقعیت جغرافیایی میمند:
میمند در ۳۸ کیلومتری شمالشرقی شهرستان شهر بابک در عرض ۳۰ درجه و ۱۶ دقیقه و طول ۵۵ درجه و ۲۵ دقیقه قراردارد. ارتفاع آن از سطح دریا ۲,۲۴۰ متر و وسعت آن ۴۲۰ کیلومترمربع است. این روستا بین شهرهای شهر بابک، سیرجان، رفسنجان و انار قرار گرفته است. میمند در دهستان میمند، در شهرستان شهر بابک و در استان کرمان قرار دارد.
معرفی روستای باستانی میمند:
میمند شهر بابک روستایی صخرهای و دستکند با چند هزار سال قدمت یادآور ایامی است که انسانها خدایان خود را بر فراز کوهها جستجو میکردند و کوه نماد استواری، توان، پایداری و اراده شناخته میشد. این بنای دستکند باستانی، بیگمان از نخستین سکونتگاههای بشری در ایران به شمار میرود، دورانی که هنوز ایرانیان مهرپرست بودند و کوهها را مقدس میشمردند. به هر تقدیر چند هزار سال پیش از این، انسانها دل سنگها را شکافتند و یادگاری را به جا گذاشتند، که امروزه پس از گذشت سالها همچنان نماد عزم، اراده و اقتدار اجداد ایرانی به شمار میرود. هنوز کسی به درستی آگاه نیست که این مجموعه به دست چه کسانی به وجود آمده و انگیزه این مردم از ساخت چنین بناهایی چه بوده است.
در رابطه با پیدایش سازههای زیرزمینی میمند دو نظریه مطرح شده است:
نخست این که مجموعه میمند در قرون هشتم و هفتم پیش از میلاد همزمان با قوم ماد، که در غرب ایران آثار معماری صخرهای متعددی را به یادگار گذاشتهاند، توسط گروهی از اقوام آریایی به وجود آمده است.
این احتمال نیز وجود دارد که بناهای صخرهای میمند ناشی از اعتقادات آیین مهرپرستی است، زیرا یکی از ارکان این آیین مبتنی بر شکست ناپذیری و جاودانگی پدیدهها است و همین عقیده آنها را به سوی تقدیس کوهها کشانده است. معماران و حجاران میمندی نیز پیرو آیین مهرپرستی بودهاندو عقاید مربوط به آیین خود را در معماری سکونتگاههایشان پیاده کردهاند.
میمند شهر بابک احتمالاً متعلق به قرون دوم و سوم میلادی است. در زمان اشکانیان در بخش جنوبی کرمان قبایل کوچ نشین به هر سو کوچ میکردند. این قبیلهها در دوره اشکانیان به طور کامل جا به جا نشده بودند و در اواخر دوره اشکانیان و اوایل دوره ساسانیان نقاط خوش آب و هوا را برای سکونت انتخاب میکردند. وجود محلی موسوم به دژ میمند، با بیش از ۱۵۰ اتاق مدور سنگی با دخمههایی برای قرار دادن اموات، به این نظریه قوت میبخشد. با توجه به موقعیت این استودانها به نظر میرسد که گورستان یاد شده مربوط به دوران ساسانیان بوده است، چرا که طبق سنت آن زمان، دخمهها در منطقهای کوهستانی و به دور از شهر و محل سکونت ساخته شده بودند.
علاوه بر نظریههای فوق و بر اساس سنگ نگارهها و نقوش صخرهای موجود در این منطقه، با صحنههای شکار که دلالت بر زندگی اهالی گذشته منطقه مینماید، قدمت میمند به چند هزار سال پیش بر میگردد. مطالعات انجام شده بر سفالهای کشف شده در این منطقه نیز نشان میدهند که نمونههای یافت شده مربوط به دورههای مختلفی از جمله اشکانی، ساسانی، و اسلامی هستند.
میمند شهر بابک به دلیل استحکام دفاعی در طول تاریخ کمتر دستخوش تحولات کالبدی و اجتماعی شده است و بیشترین تغییر در آن مربوط به چند دهه اخیر است. آنچه مورد اهمیت است و بی شک بر نحوه شناخت میمند اثر گذاشته ساخت مسکن با از میان برداشتن انبوهی از خاک بدون نیاز به خشت و آجر و ملات است. به همین دلیل در هر یک از اتاقها، تاقچههایی در اندازههای گوناگون برای جای رختخواب، ظروف، صندوق، چراغ و ... کنده شده است. در این حالت، خانهای به این سبک و سیاق دارای یک یا چند اتاق و اصطبل است و «کیچه» نام دارد. یک واحد یک ورودی مشترک دارد و طویله و اتاق نشیمن در دو سوی پاگرد قرار دارند. همه کیچهها یک ساختار ندارند و از نظر اندازه و تعداد اتاقها باهم متنفاوت هستند.
جدا کردن اتاق از پستو یا پوشانیدن برخی از تاقچهها با پردهای پارچهای صورت میگیرد. کلیدون در دیوار کنار درب نصب میشود، کلید را در آن قرار میدهند تا زبانه پشت در قرار گیرد. درجه حرارت این اتاقها حدود ۵ درجه متفاوت از بیرون است. در سال ۱۳۸۳ در بهمن ماه در حالی که در بیرون حرارت ۱۰ درجه سانتیگراد بود، در درون ۱۵ درجه و در خرداد ماه ۱۳۸۴ در حالی که بیرون ۲۴ درجه سانتیگراد بود، دمای درون کیچهها ۱۸ درجه سانتیگراد بود.
یجاد اجاق و در زبان محلی دیدوُن در درون اتاق ها و سوزاندن هیزم طی سالیان متمادی در آن موجب سیاهی رنگ سقف و بدنه اتاقها شده و برپا کردن آتش و تهیه غذا در درون اتاقها باعث شده تا بدنه داخل اتاقها ایزولاسیون شده و باعث عمر بیشتر اتاقها شود. البته چون مدتهاست که در خیلی از اتاقها آتش افروخته نمیشود خاک سقفها به تدریج دچار ریزش شدهاند. اندازه این اتاقها که البته از نظر هندسی منظم نیستند، متفاوت است و یک اتاق ۳×۴ به بلندی ۹۰/۱ تا ۱۰/۲ متر معمولی است و بزرگترین کیچه از ۹۰ متر مربع تجاوز نمیکند.
روستای میمند شهربابک روی هم رفته دارای ۴۰۶ کیچه و ۲۵۶۰ اتاق است. ساکنان این روستا دارای آداب و رسوم خاص هستند و در زبان و گویش آنها هنوز از کلمات پهلوی ساسانی استفاده میشود. روستای ۳ هزارساله میمند شهربابک تنها روستای تاریخی در جهان است که هنوز روابط سنتی زندگی در آن جریان دارد و میتوان تعامل انسان و طبیعت در هزاره دوم میلادی را به خوبی در آن دید.
موضوعات مرتبط: جغرافیا ، برنامه ریزی روستایی ، طبیعت گردی و گردشگری
کاداستر یا حدنگاری
تعریف کاداستر
فهرست نقشهبرداری ثبتی است، یعنی نقشهبرداریای که ارزش حقوقی داشته باشد و بتوان بر اساس مرزهای آن سند مالکیت صادر کرد.
عملیات تهیه نقشههای حدنگاشتی (کاداسترال) را میتوان در مراحل زیر خلاصه نمود:
تهیه نقشه از تمام یا قسمتی از شهرها
تهیه نقشه از روستاها
تهیه نقشه از زمینها و املاک در شهرها و روستاها
تهیه نقشه از مزارع و مراتع
جزوه های درسی کاداستر - نمونه نقشه های کاداستر
تعریف کاداستر - امور تحقیقات وبرنامه ریزی طرح کاداسترکشور | دانلود |
جزوه کاداستر - مهندس یاسر ابراهیمیان قاجاری | دانلود |
جزوه کاداستر رقومی - مهندس رامین یوسفی | دانلود |
جزوه کاداستر (1) - مهندس میترا کلانتری | دانلود |
جزوه آموزش اصول تفکیک آپارتمان ها به انضمام نحوه کار با نرم افزار واسط کاداستر | دانلود |
نمونه نقشه اتوکدی ثبتی روستایی | دانلود |
نمونه نقشه اتوکدی طرح تفضیلی روستایی | دانلود |
نمونه نقشه اتوکدی طرح هادی روستایی | دانلود |
جزوه کاداستر-دکتر صادقیان | دانلود |
جزوه کاداستر-خانم دکتر صفارزاده | دانلود |
جزوه آموزشی آشنایی با كاداستر،اهداف وعملكردها - دفتر كاداستر استان سمنان | دانلود |
کتاب و مقالات فارسی کاداستر
کاداستر در گذر تاریخ | دانلود |
سند مالکیت و تعاریف آن | دانلود |
شیوه نامه اجرایی نحوه برداشت و ترسیم نقشه تفکیک آپارتمان | دانلود |
فرق افراز، تفکیک و تقسیم | دانلود |
بكار گیری LIS عملی در طرح كاداستر كشور | دانلود |
کاداستر 2014-چشم انداز آتی کاداستر | دانلود |
کتاب و مقالات فارسی فتوگرامتری
کاربرد معادلات مالتی کوآدریک در مثلث بندی هوایی - علی عزیزی | دانلود |
ارزیابی روش فتوگرامتری صنعتی در کنترل هندسی اجرای نمای ساختمان - میثم یوسف زاده | دانلود |
دستورالعمل های همسان نقشه برداری (جلد دوم نقشه برداری هوایی) | دانلود |
کاربرد فتوگرامتری در ترمیم و بازسازی آثار باستانی - محمد حسن عسگری - مسعود ورشوساز - سمیرا دانشگر اصل | دانلود |
مراحل و نکات انجام یک پروژه فتوگرامتری برد کوتاه - امیر شاهرخ امینی | دانلود |
مروری بر مدل های پانوراما و کاربردهای آن ها - مسعود ورشوساز - مرتضی حیدری مظفر | دانلود |
بکارگیری داده های جی پی اس در فتوگرامتری هوایی - امیر اشکان بهبهانی | دانلود |
فتوگرامتری برد کوتاه با استفاده از دوربین های عکس برداری دیجیتال غیرمتریک - مهدی برومند - مجید نورالله دوست | دانلود |
کالیبراسیون سیستم نور ساخت یافته به منظور استخراج اتوماتیک داده های سه بعدی سطح شیئ - اکبر جعفری - محمد سعادت سرشت - فرهاد صمد زادگان | دانلود |
تبدیل پروژکتیو دوبعدی یک تصویر و بازیابی تصویر تبدیل یافته با هر یک از روش های درون یابی - فرید اسماعیلی | دانلود |
بررسی خطاهای سیستماتیک در فتوگرامتری - عاطفه چوپانی | دانلود |
کالیبراسیون سیستم نور ساخت یافته به منظور استخراج داده های سه بعدی سطح شئ دانلود | دانلود |
کاربرد نقشه برداری در پروژه های صنعتی - اکبر جعفری - محمد سعادت سرشت - فرهاد صمدزادگان | دانلود |
نقش عکس برداری هوایی در مدیرت بحران - حسن فراهانی ، نیکنام شاکر منتظر | دانلود |
کاربرد عکس های هوایی و ماهواره ای در جغرافیا | دانلود |
آشنایی مقدماتی با فتوگرامتری و کاربرد آن در تهیه نقشه - مصدق | دانلود |
سیستم های تحلیلی فتوگرامتری - دستگاه تحلیلی پی 3 - الناز محمد زنجانی پور | دانلود |
هواپیماها و انواع فیلم های عکس برداری هوایی | دانلود |
لیدار - سید محمد ایازی-سازمان نقشه برداری | دانلود |
كاربرد فتوگرامتری در ترمیم و بازسازی آثار باستانی - محمد حسن عسگری-دكتر مسعود ورشوساز | دانلود |
نرم افزارهای مرتبط با کاداستر
نرم افزار محاسبه ضریب مقیاس و تبدیل سیستم مختصات یو تی ام
نرم افزار CHAPE SANAD
نرم افزار کریستال ریپورت
دانلود آموزش منوی پارسل نرم افزار لند(تفکیک اراضی)
سایت های داخلی مرتبط با کاداستر
اداره کل کاداستر
سازمان ثبت اسناد و املاک کشور
سامانه کاداستر معدن
موضوعات مرتبط: جغرافیا ، برنامه ریزی شهری ، برنامه ریزی روستایی ، شهرسازی ، عمران ، معماری ، نقشه برداری ، نظام مهندسی
تعاریف.دامنه و اهداف جغرافیای روستایی
تعاریف.دامنه و اهداف جغرافیای روستایی
شالوده و تعریف جغرافیای روستایی
قبل از تعریف جغرافیای روستایی خود پدیده روستا باید تعریف شود :
روستا پیش از اینکه یک واحد اقتصادی یا اجتماعی باشد یک واحد جغرافیایی است این واحد جغرافیایی ظرفی است که اجتماع و اقتصاد آن بجز مظروف آن نمی تواند باشد . بنابراین هر نوع مطالعه و تحقیق در واحد روستا که با مطالعه و شناخت بستر اصلی واحد جغرافیایی بعنوان مبنا و سراغاز کار انجام شود ،روستا شناسی جغرافیایی است.به عبارت دیگر روستا شناسی در جغرافیا باید انسانها و مسائل اجتماعی و اقتصادی آنها پیوسته با زمین زیر پا و محیط جغرافیایی شان در نظر بگیرد . با این نگرش در جغرافیای روستایی ،شناخت و بررسی ساختاری-کارکردی اجتماع روستایی در مکان است . به عبارتی ، بررسی ، تحلیل و شناخت اجتماع روستایی با توجه به نقش و اهمیت نیروهای گوناگون ، طبیعی و انسانی در پرپایی فضای حاصل از فعالیت های زراعی و غیر زراعی روستایی و نیز ساختار و کارکرد های گوناگون آن در مکان است.
روستا محل سکونت گروهی نسبتا کوچکی از مردم که معمولا از رقم 5000 نفر، جمعیت ساکن آن کمتر است و دارای روابط سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی بوده و دارای نوعی اتحاد و انسجام است.
جغرافیای روستایی عبارت از تنظیم دستور کار اصولی بر اساس داده های حاصل از پژوهش های بنیادی برای امایش منطقی روستا و توسعه امور روستایی است . در جغرافیای روستایی آمایش و توسعه روستا ،برای رفاه روستائیان و بهتر زیستن آنان،در سایه بهبود یافتن زیربنای فعالیت اقتصادی (کشاورزی و دامپروری ) مد نظر قرار می گیرد.
دامنه و قلمروی جغرافیای روستایی
جغرافیای روستایی در گذشته به توصیف قلمروهای روستا و اراضی زراعی و سبک خانه های روستایی اطلاق می شد اما بعد از جنگ جهانی دوم همراه با گسترش جغرافیای شهری ماهیت کاربردی و توسعه ای پیدا کرده و تاکید خاصی بر وضعیت اقتصادی و درامد مردم روستاییی و توسعه فرهنگی و اجتماعی روستاها دارد .
دامنه
جغرافیای روستایی بر مبنای شناخت کلی واحد روستا استوار است.روستا یا ده محلی است شامل:مزرعه ها،باغها ،مرتع ها ،جنگل ها،خاکها،... و در آن مردمی زندگی می کنند که بخش اعظم درامد انان از طریق یکی از فعالیت های کشاورزی تامین می شود و به این ترتیب ،موضوع های بی شمار و گوناگون در قلمرو جغرافیای روستایی قرار می گیرد.
بعنوان مثال :
1- محیط طبیعی
2-مسائل انسانی
3-فضا و چشم انداز خاص.
جغرافیای روستایی شاخه ای از جغرافیای انسانی که رابطه ی تنگاتنگی با طبیعت محیط پیرامونی روستا و بافت تولیدی آن دارد و در واقع گرایشی از جغرافیای مسکن بوده که خود به سه شاخه شهری و روستایی و کوچ نشینی تقسیم می شود .
اهداف جغرافیای روستایی
یکی از اهداف روستا طرح عمران روستایی است که به چشم انداز روستایی حاصل ارتباط و پیوند سازمان اقتصادی-اجتماعی و تکنیک کار در رابطه با بستر و محیط جغرافیا روستاست که این عمران واقعی زمانی تحقق می یابد که روستاها بتواند با تولید مواد غذایی کافی به جمعیت ها و آن بخش از تولیدات کشاورزی لازم برای صنایع ،چنان گامی بردارد که از بار تحصیلات ناشی از اضافی جمعیتی روستا و ناحیه بکاهد.
هدف از برنامه ریزی روستایی، یکی شناخت و آگاهی کافی از وضع موجود روستاها از نقطه نظرهای عوامل فیزیکی مانند داده های طبیعی، وضع ساختمانی روستا، سیما و بافت روستا، تاسیسات عمومی و شبکه راهها. عوامل اجتماعی مانند نحوه زندگی، روابط بین مردم، جمعیت موجود، آشنایی با فرهنگ ها و سنت ها. عوامل اقتصادی مانند کشاورزی، صنایع روستایی، دامپروری و مانند آن می باشد. در مطالعات وضع موجود روستاها، خواه ناخواه نکات مثبت و منفی عواملی که می توانند در سطح منطقه به توسعه و گسترش منطقه ایی منجر شوند، با توجه به آنچه که در سطح روستاها از نظر نیروی انسانی، امکان استفاده از منابع موجود و چگونگی کاهش محدودیت ها وجود دارند، بررسی می شوند.
هدف کلی جغرافیای روستایی
انجام پروژه های ضروری برای شناخت ویژگیهای روستاهای کشور، به منظور آگاهی از تجربیات و برنامههای اجرا شده در زمینه توسعه روستایی و استفاده از نتایج حاصله برای دستیابی به هدف نهایی توسعه پایدار در مناطق روستایی، از طریق ایجاد زیر ساختهای لازم برای افزایش اشتغال و درامد روستاییان.مهمترین هدف، جامعه روستایی مناسب را در غالب منطقه ای به نحوی مطلوب پایه گذاری کند.
منابع و ماخذ
1-موسی کاظمی ،مهدی،جغرافیای شهری و روستا شناسی،تهران،1383،انتشارات پیام نور ،صفحات 12 و 13
2- مستوفی الممالکی،رضا،مبانی جغرافیای روستایی،انتشارات وصال،صفحه30
3--گلزاری، مسعود، جغرافیای شهری و روستا شناسی ،تهران ، 1386، صفحه 28
4-فرید،یدالله،کاربرد جغرافیا در روش تحقیق شهر وروستا،تبریز،1384،صفحات 239 و 240
5- http://www.geo-data.blogfa.com/
6-- http://rural.ut.ac.ir
برچسبها: تعاریف, دامنه و اهداف جغرافیای روستایی
موضوعات مرتبط: برنامه ریزی روستایی
توسعه روستایی چیست؟
مقدمه:
انسان پیش از آموختن کشاورزی و کشف فنون و ابزارهای مختلف, برای تامین نیازهای زندگی خود به کوچ و چندجانشینی میپرداخت. انسانها برای تامین غذای موردنیاز خود و یافتن مکانی مناسب برای سکونت, به مکانهای مناسب دارای منابع طبیعی (مرتع, آب, حیوانات) مهاجرت مینمودند. از زمانی که انسان کشاورزی را آموخت و توانست ابزارهای مورنیاز زندگی خود را بسازد به یکجانشینی روی آورد و روستاها متولد شدند. روستاها یا دهات, اولین مراکز اجتماعی زندگی نوین انسان محسوب میشوند.
طبق تحقیقات باستانشناسان, قدیمیترین دهکدههای جهان که تاکنون بوسیله حفاران پیدا شده, در خاورمیانه واقع است. دو روستا در ”جارمو“ و ”تپه سربین“ واقع در ایران و عراق امروزی, نشان میدهد که یکجانشینی یا تشکیل اجتماعات روستایی, دستکم به 10000 سال پیش بر میگردد.
با رشد و تکامل مراکز روستایی و ظهور کسبوکارهایی غیرازکشاورزی (تجارت, خدمات, حکومت) شهرها بوجود آمدند. بخاطر تمرکز بالای جمعیت در مناطق شهری توام با رشد پرشتاب صنایع و خدمات, به سرعت شهرهاتوسعه پیدا کردند در حالیکه روستاها به کندی حرکت نمودند.
روستا چیست؟
”ده“ (یا ”قریه“) به معنی سرزمین است. از نظر تقسیمات کشوری, ”ده“ (یا ”روستا“ ویا ”آبادی“) در ایران, کوچکترین واحد سکونتی و اجتماعی-سیاسی است. کشور به چندین استان (دارای استاندار), هر استان به چند شهرستان (دارای فرماندار), و هر شهرستان به چند بخش (دارای بخشدار), و هر بخش به چند شهر (دارای شهردار) و روستا (دارای کدخدا) تقسیم میشود. البته به مجموعهای از چندین ده هم دهستان گفته میشود که مسؤول آن دهیارنامیده میشود.
مطابق سرشماریهایی که در کشور انجام میشود, به نقاطی که کمتر از 5000 نفر جمعیت داشته باشند روستا, و به نقاط بیش از 5000 نفر شهر گفته میشود. البته استثنائاتی نیز (علیرغم ملاک مذکور) وجود دارد. مردم روستا, از طریق کشاورزی امرار معاش میکنند به همین جهت بعدها, در تعریف روستا, شغل کشاورزی نیز به عنوان اساس کار روستاییان اضافه گردید. البته تعاریف دیگری نیز از روستا (یا ده) در کشور وجود دارد که از مجموع آنها میتوان این تعریف را ارایه نمود.
روستا, عبارت از محدودهای از فضای جغرافیایی است که واحد اجتماعی کوچکی مرکب از تعدادی خانواده که نسبت به هم دارای نوعی احساس دلبستگی, عواطف و علائق مشترک هستند, در آن تجمع می یابند و بیشتر فعالیتهایی که برای تامین نیازمندیهای زندگی خود انجام میدهند, از طریق استفاده و بهرهگیری از زمین و در درون محیط مسکونیشان صورت میگیرد. این واحد اجتماعی که اکثریت افراد آن به کار کشاورزی اشتغال دارند در عرف محل, ده نامیده میشود .
براساس مطالعات جهانی, تعریف روستا در کشورهای مختلف, دارای تفاوتهایی میباشد. مثلاً در آمریکا بیشتر بر مفهوم ”مناطق روستایی“ تاکید میشود که بیانگر نواحی دارای چگالی جمعیتی کم است در حالیکه در بعضی کشورهای دیگر همچون ایران نیز روستا بر اساس میزان جمعیت تعریف میشود. به عنوان مثال, ملاک جمعیت روستا در فرانسه 2000 نفر, در بلژیک5000 نفر, در هلند 20000 نفر و در ژاپن 30000 درنظر گرفته شده است .
توسعه روستایی چیست؟
از چند سده اخیر و با رشد پرشتاب صنعت و فناوری در جهان, عقبماندگی مناطق روستایی بیشتر عیان گردیده است. از آنجاییکه عموماً روستاییان نسبت به شهرنشینان دارای درآمد کمتری هستند و از خدمات اجتماعی ناچیزی برخوردار هستند, اقشار روستایی فقیرتر و آسیبپذیرتر محسوب میشوند که بعضاً منجر به مهاجرت آنان به سمت شهرها نیز میشود. علت این امر نیز پراکندگی جغرافیایی روستاها, نبود صرفه اقتصادی برای ارایه خدمات اجتماعی, حرفهای و تخصصینبودن کار کشاورزی (کمبودن بهرهوری), محدودیت منابع ارضی (در مقابل رشد جمعیت), و عدممدیریت صحیح مسؤولان بوده است. به همین جهت, برای رفع فقر شدید مناطق روستایی , ارتقای سطح و کیفیت زندگی روستاییان, ایجاد اشتغال و افزایش بهرهوری آنان, تمهید ”توسعه روستایی“ متولد گردید.
بنا بر تعریف, برنامههای توسعه روستایی, جزئی از برنامههای توسعه هر کشور محسوب میشوند که برای دگرگونسازی ساخت اجتماعی-اقتصادی جامعه روستایی بکار میروند. اینگونه برنامهها را که دولتها و یا عاملان آنان در مناطق روستایی پیاده میکنند, دگرگونی اجتماعی براساس طرح و نقشه نیز میگویند. این امر در میان کشورهای جهان سوم که دولتها نقش اساسی در تجدید ساختار جامعه به منظور هماهنگی با اهداف سیاسی و اقتصادی خاصی به عهده دارند, مورد پیدا میکند. از سوی دیگر توسعه روستایی را میتوان عاملی در بهبود شرایط زندگی افراد متعلق به قشر کمدرآمد ساکن روستا و خودکفاسازی آنان در روند توسعه کلان کشور دانست.
در گذشته بعضی مدیران و سیاستگذاران امر توسعه, صرفاً بر ”توسعه کشاورزی“ متمرکز میشدند که امروز نتایج نشان داده است که توسعه روستایی صرفاً از این طریق محقق نمیشود. روستا جامعهای است که دارای ابعاد اجتماعی مختلف است و نیازمند توسعه همهجانبه (یعنی توسعه روستایی) است نه صرفاً توسعه کسبوکار و نظامی به نام ”کشاورزی“. هرچند باید گفت که از طریق توسعه کشاورزی موفق نیز الزاماً توسعه روستایی محقق نمیشود. چون اولاً فواید توسعه کشاورزی عاید همه روستاییان نمیشود (بیشتر عاید زمینداران, بخصوص مالکان بزرگ, میشود), ثانیاً افزایش بهرهوری کشاورزی باعث کاهش نیاز به نیروی انسانی میشود (حداقل در درازمدت) و این خود باعث کاهش اشتغال روستاییان و فقر روزافزون آنان و مهاجرت بیشتر به سمت شهرها میشود.
استراتژیهای توسعه روستایی
کشورها و مناطق مختلف جهان, متناسب با شرایط و اولویتها, رویکردها و استراتژیهای توسعه روستایی متفاوتی را در پیش گرفتهاند. قطعاً نمیتوان بدون درنظرگرفتن تجربیات جهانی در این زمینه و با تمرکز صِرف بر اشتغالزایی در روستاها (بدون درنظر گرفتن استراتژی توسعه روستایی) توفیق چندانی بدست آورد (که پایدار و ماندگار نیز باشد). چون اشتغالزایی و کارآفرینی در فضا یی مستعد رخ میدهد و بدون وجود آن فضا عملاً نمیتوان متوقع موفقیتی پایدار بود.
رویکردها و استراتژیهای توسعه روستایی را اینگونه میتوان تقسیمبندی نمود
- رویکردهای فیزیکی-کالبدی
استراتژی توسعه و بهبود زیرساختهای روستایی
زیرساختهای روستایی را میتوان سرمایههای عمومی و اجتماعی روستاها دانست که بدین جهت توسعه این زیرساختهای اجتماعی, فیزیکی و نهادی باعث بهبود شرایط و کیفیت زندگی و معیشت مردم محلی و ارتقای کارایی زندگی اجتماعی و اقتصادی آنان خواهد شد. بعنوان مثال, توسعهزیرساختهای اجتماعی همچون تسهیلات و خدمات بهداشتی و آموزشی, باعث بهبود کیفیت منابع انسانی و افزایش تواناییهای آنان (در جایگاههای فردی و اجتماعی) خواهد شد. منظور از ایجاد, توسعه و نگهداری زیرساختهای روستایی, صرفاً تزریق نهادههای سرمایهای به یک جامعه با تولید سنتی نیست, بلکه هدف ایجاد سازوکارها, نهادها و مدیریت جدیدی است که در عمل نیازمند مشارکت وسیع روستاییان است. در واقع ایناستراتژی, با همکاری مردم میتواند به طور آگاهانه, ارادی و موفقیتآمیز از دوران طراحی, برنامهریزی و سرمایهگذاری گذر کرده و به شرایط مطلوب پایدار وارد گردد.
- رویکردهای اقتصادی:
استراتژی انقلاب سبز
این استراتژی دارای دو معنای بهنسبه متفاوت است: یکی به معنی دگرگونی کلی در بخش کشاورزی است به طوریکه این تحول باعث کاهش کمبود مواد غذایی در کشور و مشکلات کشاورزی گردد. دیگری به معنی بهبود نباتاتخاص (بویژه گسترش انواع بذرهای اصلاحشده گندم و برنج) و تولید زیاد آنان است. براساس مطالعات میسرا, انقلاب سبز باعث کاهش مهاجرتهای روستایی نشده است و بعضاً باعث بروز اخلافاتی مابین نواحی روستایی (بخاطر بازده متفاوت زمینها در این محصولات اساسی) نیز شده است .
استراتژی اصلاحات ارضی
اکثر کشورهای جهان, برای گذار از یک ساخت ارضی به ساختی دیگر, اصلاحات ارضی را در برنامهریزیهای توسعه روستایی خود گنجاندهاند. به عبارت دیگر, تجدید ساختار تولید و توزیع مجدد منابع اقتصادی را از اهداف عمده برنامههای توسعه روستایی خویش قلمداد نمودهاند. از دیدگاه بسیاری از صاحبنظران امر توسعه (همچون میردال و تودارو), اصلاحات ارضی کلید توسعه کشاورزی است. البته در بعضی موارد نیز, به دلیل ساماندهی نامناسب خدمات پشتیبانی و تخصیص اعتبارات موردنیاز, چیزی به درآمد زارعان خردهپا افزوده نمیشود.
استراتژی صنعتینمودن روستاها
اگرچه در این استراتژی, توسعه کشاورزی در فرآیند توسعه روستایی حایز اهمیت است اما در عین حال باید با توسعه فعالیتهای صنعتی همراه شود. در بسیاری از کشورها (بخصوص آسیاییها) صرفاً زراعت نمیتواند اشتغال کافی و بهرهور ایجاد نماید (ظرفیت زمین نیز محدود است) بدین جهت باید به ایجاد اشتغال سودآور غیرزراعی نیز پرداخت تا تفاوت درآمد شهرنشینان و روستانشینان افزایش نیافته و مهاجرت روستاییان به شهر کاهش یابد. در این راستا باید اقدامات ذیل صورت پذیرد:
الف) ایجاد مشاغل غیرزراعی و فعالیتهای درآمدزا,
ب) رواج مراکز روستایی دست پایین. اهداف عمده این استراتژی را میتوان اینگونه برشمرد:
- ایجاد اشتغال غیرکشاورزی برای روستاییان بیکار یا نیمهبیکار در یک منطقه
- همیاری در جلوگیری از جریان مهاجرت به مراکز شهری
- تقویت پایههای اقتصادی در مراکز روستایی
- استفاده کامل (بیشتر) از مهارتهای موجود در یک ناحیه
- فرآوری تولیدات کشاورزی محلی
- تهیه نهادههای اساسی و کالاهای مصرفی برای کشاورزان و دیگر افراد محلی
بیشتر اینگونه صنایع روستایی در کسبوکارهای خرد (کوچکمقیاس) شکل میگیرند که میتواند بخش عمدهای از آن را صنایع دستی تشکیل دهد. این صنایع دستی میتوانند از ابزارهای پیشرفتهتر برای کار خود بهره برده و بدلیل سادگی و مقبولیت بیشتر در جوامع روستایی و امکانات اشتغالزایی بیشتر, کمک بیشتری به بهبود وضعیت روستاییان انجام دهند.
استراتژی رفع نیازهای اساسی
این استراتژی در جستجوی اتخاذ شیوهای است تا براساس آن نیازهای اساسی فقیرترین بخش از جمعیت روستایی را به درآمد و خدمات (در طول یک نسل), برطرف نماید. نیازهای اساسی شامل درآمد (کار مولد) و هم خدمات موردنیاز زندگی میشود.
محورهای اصلی این استراتژی عبارتند از:
- تغییر معیار برنامههای اجرایی از ”رشد“ به سمت ”نیازهای اساسی“ که از طریق اشتغال و توزیع مجدد صورت میگیرد (به عبارت دیگر از ”رشد اقتصادی“ به ”توسعه اقتصادی“).
- چرخش از اهداف ذهنی به سمت اهداف عینی و واقعی
- کاهش بیکاری
از این رو رفع نیازهای اساسی تهیدستان, در کانون مرکزی این استراتژی قرار میگیرد و اهداف رشدمحور جای خود را اهداف مصرفی میدهند که در مناطق روستایی با سرمایه و واردات کمتری (نسبت به بخش شهری) قابل انجام هستند.
- رویکردهای اجتماعی-فرهنگی:
استراتژی توسعه اجتماعی
استراتژی توسعه اجتماعی محلی (جامعهای), اهداف توسعه اقتصادی-اجتماعی را تواماً شامل میشود و نوید میدهد که هم پایههای نهادهای دموکراتیک را بنا نهد و هم در تامین رفاه مادی روستاییان مشارکت نماید.
استراتژی مشارکت مردمی
از این دیدگاه, مردم هم وسیله توسعه هستند و هم هدف آن. طرحهای توسعه روستایی چه به لحاظ ماهیت طرحها و چه به خاطر محدودیت امکانات و منابع دولتی, نیازمند مشارکت مردم در ابعاد وسیع هستند. در این استراتژی باید با تلفیق مناسب رویکردهای بالا به پایین و پایین به بالا, امکان مشارکت گسترده مردم را در فرآیند توسعه روستایی فراهم آورد.
محورهای اصلی این استراتژی عبارتند از:
- تاکید بیشتر بر نیازهای مردم
- تشویق و افزایش مشارکت مردم در هر مرحله از فرآیند برنامهریزی
- بسط و ترویج سرمایهگذاریهای کوچک, که مردم قادر به اجرای آن باشند
- کاهش هزینههای مردم و در مقابل افزایش درآمدهای آنان
- تشویق مردم در جهت تداوم و نگهداری پروژههای توسعه (افزایش آگاهیهای مردم و کاهش زمان و هزینه طرحها و پروژهها)
مشارکت در حکم وسیلهای برای گسترش و توزیع دوباره فرصتها با هدف اتخاذ تصمیمهای جمعی, همیاری در توسعه و بهرهمندی همگانی از ثمرات آن است. این مشارکت میتواند در تمامی مراحل مختلف تصمیمگیری, اجرا (عملیات, مدیریت و اطلاعرسانی), تقسیم منافع, و ارزیابی وجود داشته باشد.
- رویکردهای فضایی, منطقهای و ناحیهای:
استراتژیهای تحلیل مکانی
والتر کریستالر (1933) برمبنای نظریات جی.اچ.فون تونن و آلفرد وبر (1909) نظریه ”مکان مرکزی“ را ارایه نمود که براساس میزان جمعیت, نقش و کارکرد, فاصله, پراکندگی سکونتگاههای انسانی به شرح و تبیین ساختار (چارچوب) فضایی سکونتگاهها و حوزه نفوذ آنان (و بالتبع سروساماندهی به نحوه چیدمان نقاط شهری و روستایی) میپردازد. متخصصان این زمینه با پذیرش علم جغرافیا (به عنوان تحلیلگر فضای زیست), به استفاده از نظریات برجسته دیگر در رابطه با تقسیمبندی فضایی-مکانی و ساماندهی فضا نیز مبادرت نمودند.
سه نظریه مطرح در این زمینه را میتوان به طور خلاصه اینگونه معرفی نمود:
- نظریه زمینهای کشاورزی (جی.اچ.فون تونن): این نظریه به تحلیل چگونگی استفاده و سروساماندهی به زمینهای کشاورزی میپردازد. براساس این نظریه فعالیتهای کشاورزی و ارزش زمینها متناسب با فاصله آنها از بازار (شهری) تعریف میشود (دوایر متحدالمرکزی حول شهرها).
- نظریه مکانیابی صنایع (آلفرد وبر): براساس این نظریه, صاحبان صنایع میکوشند مکانی را جهت استقرار کارخانههای خود برگزینند که با حداقل هزینه تولید محصول و توزیع آنان (هزینههای حملونقل) همراه باشد. در واقع زنجیرهای از جریان کالا, خدمات و اطلاعات (وزن و نحوه تعامل آنها) ما را قادر به مکانیابی صحیح صنایع میکند.
- نظریه مکان مرکزی (والتر کریستالر): براساس این نظریه, هر مکانی که موقعیت مرکزی مییابد با تولید و توزیع هرچهبیشتر کالا و خدمات در حوزههای اطراف (یا منطقه نفوذ) به تحکیم موقعیت مرکزی خود میپردازد, به همین خاطر, چنین مکانهای مرکزی, خدمات بیشتری را در خود متمرکز میسازند. برمبنای این نظریه, نقاط مرکزی در قالب نظامی سلسلهمراتبی (مبتنی بر جمعیت, فاصله, نقش یا کارکرد) عمل مینمایند. طبق این نظریه, خریداران, کالاها و خدمات موردنیاز خود را از نزدیکترین بازار فروش دردسترس تهیه میکنند.
- استراتژی توسعه روستا-شهری
از پایان دهه 1970, در واکنش به زوال الگوهای توسعه و پس از استراتژی ”نیازهای پایه“ سازمان جهانی کار (1976), استراتژی توسعه روستا-شهری یا منظومه کشت-شهری (اگروپولیتن) مطرح گردید. برای درک بهتر این استراتژی باید الگوی ”مرکز-پیرامون“ و استراتژی نیازهای پایه را دانست. تحقیقات فریدمن (در آمریکای جنوبی) نشان داده است که میتوان فضای زندگی را به دو بخش ”مرکز“ و ”پیرامون“ تقسیم نمود که رابطه بین این دو نظام, استعماری است و پیامد آن قطبیشدن در مرکز و حاشیهایشدن در پیرامون است. استراتژی نیازهای پایه نیز چرخش آشکاری بود از استراتژیهای متداول تولیدمحور, صنعتمدار و شهرگرا به سمت استراتژیهای مردممحور, کشاورزیمدار و روستاگرا. استراتژی روستا-شهری برمبنای الگوی مرکز-پیرامون (تجمع سرمایه و منافع در نقاط شهری) و متاثر از استراتژی نیازهای پایه (رفع فقر و ایجاد اشتغال, خوداتکایی, و تامین مایحتاج اصلی), این محورها را برای توسعه مناطق روستایی پیشنهاد میکند: درونگرایی, حفاظتگرایی, خودگردانی (خودکفایی), و نهادینهسازی مشارکت.
- استراتژی یوفرد
این استراتژی برپایه نقش فعالیتها و کارکردهای شهری در توسعه روستایی (و منطقهای) تعریف میشود که شامل این مراحل میگردد: تجزیه و تحلیل منابع ناحیهای, تدوین نقشه تحلیلی منطقه, تحلیل نظام سکونتگاهی, تحلیل ارتباطات فضایی, تحلیل دسترسیها (ارتباطات), تحلیل شکاف عملکردی, تنظیم استراتژیهای توسعه فضایی, تعیین نارسایی پروژهها و برنامههای توسعه, بازبینی و نهادینهسازی تحلیلهای فضایی در برنامهریزی روستایی و ناحیهای. این استراتژی با ارایه اطلاعات فراوان و ذیقیمتی به سیاستگذاران و برنامهریزان, آنان را در توزیع سرمایهگذاریها در راستای یک الگوی متعادل جغرافیایی (اقتصادی و فیزیکی) یاری میدهد. برمبنای این استراتژی, وجود شهر
برچسبها: توسعه روستایی چیست
موضوعات مرتبط: برنامه ریزی روستایی
كشورها و مناطق مختلف جهان, متناسب با شرایط و اولویتها, رویكردها و استراتژیهای توسعه روستایی متفاوتی را در پیش گرفتهاند. قطعاً نمیتوان بدون درنظرگرفتن تجربیات جهانی در این زمینه و با تمركز صِرف بر اشتغالزایی در روستاها (بدون درنظر گرفتن استراتژی توسعه روستایی) توفیق چندانی بدست آورد (كه پایدار و ماندگار نیز باشد). چون اشتغالزایی و كارآفرینی در فضایی مستعد رخ میدهد و بدون وجود آن فضا عملاً نمیتوان متوقع موفقیتی پایدار بود. رویكردها و استراتژیهای توسعه روستایی را اینگونه میتوان تقسیمبندی نمود.
الف. رویكردهای فیزیكی-كالبدی:
1. استراتژی توسعه و بهبود زیرساختهای روستایی
زیرساختهای روستایی را میتوان سرمایههای عمومی و اجتماعی روستاها دانست كه بدین جهت توسعه این زیرساختهای اجتماعی, فیزیكی و نهادی باعث بهبود شرایط و كیفیت زندگی و معیشت مردم محلی و ارتقای كارایی زندگی اجتماعی و اقتصادی آنان خواهد شد. بعنوان مثال, توسعه زیرساختهای اجتماعی همچون تسهیلات و خدمات بهداشتی و آموزشی, باعث بهبود كیفیت منابع انسانی و افزایش تواناییهای آنان (در جایگاههای فردی و اجتماعی) خواهد شد. منظور از ایجاد, توسعه و نگهداری زیرساختهای روستایی, صرفاً تزریق نهادههای سرمایهای به یك جامعه با تولید سنتی نیست, بلكه هدف ایجاد سازوكارها, نهادها و مدیریت جدیدی است كه در عمل نیازمند مشاركت وسیع روستاییان است. در واقع این استراتژی, با همكاری مردم میتواند به طور آگاهانه, ارادی و موفقیتآمیز از دوران طراحی, برنامهریزی و سرمایهگذاری گذر كرده و به شرایط مطلوب پایدار وارد گردد.
ب. رویكردهای اقتصادی:
1. استراتژی انقلاب سبز
این استراتژی دارای دو معنای بهنسبه متفاوت است: یكی به معنی دگرگونی كلی در بخش كشاورزی است به طوریكه این تحول باعث كاهش كمبود مواد غذایی در كشور و مشكلات كشاورزی گردد. دیگری به معنی بهبود نباتات خاص (بویژه گسترش انواع بذرهای اصلاحشده گندم و برنج) و تولید زیاد آنان است. براساس مطالعات میسرا, انقلاب سبز باعث كاهش مهاجرتهای روستایی نشده است و بعضاً باعث بروز اخلافاتی مابین نواحی روستایی (بخاطر بازده متفاوت زمینها در این محصولات اساسی) نیز شده است (توضیحات بیشتری در بخش استراتژیهای توسعه اقتصادی آمده است).
2. استراتژی اصلاحات ارضی
اكثر كشورهای جهان, برای گذار از یك ساخت ارضی به ساختی دیگر, اصلاحات ارضی را در برنامهریزیهای توسعه روستایی خود گنجاندهاند. به عبارت دیگر, تجدید ساختار تولید و توزیع مجدد منابع اقتصادی را از اهداف عمده برنامههای توسعه روستایی خویش قلمداد نمودهاند. از دیدگاه بسیاری از صاحبنظران امر توسعه (همچون میردال و تودارو), اصلاحات ارضی كلید توسعه كشاورزی است. البته در بعضی موارد نیز, به دلیل ساماندهی نامناسب خدمات پشتیبانی و تخصیص اعتبارات موردنیاز, چیزی به درآمد زارعان خردهپا افزوده نمیشود.
3. استراتژی صنعتینمودن روستاها
اگرچه در این استراتژی, توسعه كشاورزی در فرآیند توسعه روستایی حایز اهمیت است اما در عین حال باید با توسعه فعالیتهای صنعتی همراه شود. در بسیاری از كشورها (بخصوص آسیاییها) صرفاً زراعت نمیتواند اشتغال كافی و بهرهور ایجاد نماید (ظرفیت زمین نیز محدود است) بدین جهت باید به ایجاد اشتغال سودآور غیرزراعی نیز پرداخت تا تفاوت درآمد شهرنشینان و روستانشینان افزایش نیافته و مهاجرت روستاییان به شهر كاهش یابد. در این راستا باید اقدامات ذیل صورت پذیرد: (الف) ایجاد مشاغل غیرزراعی و فعالیتهای درآمدزا, (ب) رواج مراكز روستایی دست پایین. اهداف عمده این استراتژی را میتوان اینگونه برشمرد:
· ایجاد اشتغال غیركشاورزی برای روستاییان بیكار یا نیمهبیكار در یك منطقه
· همیاری در جلوگیری از جریان مهاجرت به مراكز شهری
· تقویت پایههای اقتصادی در مراكز روستایی
· استفاده كامل (بیشتر) از مهارتهای موجود در یك ناحیه
· فرآوری تولیدات كشاورزی محلی
· تهیه نهادههای اساسی و كالاهای مصرفی برای كشاورزان و دیگر افراد محلی
بیشتر اینگونه صنایع روستایی در كسبوكارهای خرد (كوچكمقیاس) شكل میگیرند كه میتواند بخش عمدهای از آن را صنایع دستی تشكیل دهد. این صنایع دستی میتوانند از ابزارهای پیشرفتهتر برای كار خود بهره برده و بدلیل سادگی و مقبولیت بیشتر در جوامع روستایی و امكانات اشتغالزایی بیشتر, كمك بیشتری به بهبود وضعیت روستاییان انجام دهند.
4. استراتژی رفع نیازهای اساسی
این استراتژی در جستجوی اتخاذ شیوهای است تا براساس آن نیازهای اساسی فقیرترین بخش از جمعیت روستایی را به درآمد و خدمات (در طول یك نسل), برطرف نماید. نیازهای اساسی شامل درآمد (كار مولد) و هم خدمات موردنیاز زندگی میشود. محورهای اصلی این استراتژی عبارتند از:
- تغییر معیار برنامههای اجرایی از ”رشد“ به سمت ”نیازهای اساسی“ كه از طریق اشتغال و توزیع مجدد صورت میگیرد (به عبارت دیگر از ”رشد اقتصادی“ به ”توسعه اقتصادی“· - چرخش از اهداف ذهنی به سمت اهداف عینی و واقعی
- كاهش بیكاری
از این رو رفع نیازهای اساسی تهیدستان, در كانون مركزی این استراتژی قرار میگیرد و اهداف رشدمحور جای خود را اهداف مصرفی میدهند كه در مناطق روستایی با سرمایه و واردات كمتری (نسبت به بخش شهری) قابل انجام هستند.
ج. رویكردهای اجتماعی-فرهنگی:
1. استراتژی توسعه اجتماعی
استراتژی توسعه اجتماعی محلی (جامعهای), اهداف توسعه اقتصادی-اجتماعی را تواماً شامل میشود و نوید میدهد كه هم پایههای نهادهای دموكراتیك را بنا نهد و هم در تامین رفاه مادی روستاییان مشاركت نماید.
2. استراتژی مشاركت مردمی
از این دیدگاه, مردم هم وسیله توسعه هستند و هم هدف آن. طرحهای توسعه روستایی چه به لحاظ ماهیت طرحها و چه به خاطر محدودیت امكانات و منابع دولتی, نیازمند مشاركت مردم در ابعاد وسیع هستند. در این استراتژی باید با تلفیق مناسب رویكردهای بالا به پایین و پایین به بالا, امكان مشاركت گسترده مردم را در فرآیند توسعه روستایی فراهم آورد. محورهای اصلی این استراتژی عبارتند از:
- تاكید بیشتر بر نیازهای مردم- تشویق و افزایش مشاركت مردم در هر مرحله از فرآیند برنامهریزی· - بسط و ترویج سرمایهگذاریهای كوچك, كه مردم قادر به اجرای آن باشند - كاهش هزینههای مردم و در مقابل افزایش درآمدهای آنان- تشویق مردم در جهت تداوم و نگهداری پروژههای توسعه (افزایش آگاهیهای مردم و كاهش زمان و هزینه طرحها و پروژهها)
مشاركت در حكم وسیلهای برای گسترش و توزیع دوباره فرصتها با هدف اتخاذ تصمیمهای جمعی, همیاری در توسعه و بهرهمندی همگانی از ثمرات آن است. این مشاركت میتواند در تمامی مراحل مختلف تصمیمگیری, اجرا (عملیات, مدیریت و اطلاعرسانی), تقسیم منافع, و ارزیابی وجود داشته باشد.
د. رویكردهای فضایی, منطقهای و ناحیهای:
1. استراتژیهای تحلیل مكانی
والتر كریستالر (1933) برمبنای نظریات جی.اچ.فون تونن و آلفرد وبر (1909) نظریه ”مكان مركزی“ را ارایه نمود كه براساس میزان جمعیت, نقش و كاركرد, فاصله, پراكندگی سكونتگاههای انسانی به شرح و تبیین ساختار (چارچوب) فضایی سكونتگاهها و حوزه نفوذ آنان (و بالتبع سروساماندهی به نحوه چیدمان نقاط شهری و روستایی) میپردازد. متخصصان این زمینه با پذیرش علم جغرافیا (به عنوان تحلیلگر فضای زیست), به استفاده از نظریات برجسته دیگر در رابطه با تقسیمبندی فضایی-مكانی و ساماندهی فضا نیز مبادرت نمودند. سه نظریه مطرح در این زمینه را میتوان به طور خلاصه اینگونه معرفی نمود:
- نظریه زمینهای كشاورزی (جی.اچ.فون تونن): این نظریه به تحلیل چگونگی استفاده و سروساماندهی به زمینهای كشاورزی میپردازد. براساس این نظریه فعالیتهای كشاورزی و ارزش زمینها متناسب با فاصله آنها از بازار (شهری) تعریف میشود (دوایر متحدالمركزی حول شهرها).
- نظریه مكانیابی صنایع (آلفرد وبر): براساس این نظریه, صاحبان صنایع میكوشند مكانی را جهت استقرار كارخانههای خود برگزینند كه با حداقل هزینه تولید محصول و توزیع آنان (هزینههای حملونقل) همراه باشد. در واقع زنجیرهای از جریان كالا, خدمات و اطلاعات (وزن و نحوه تعامل آنها) ما را قادر به مكانیابی صحیح صنایع میكند.
- نظریه مكان مركزی (والتر كریستالر): براساس این نظریه, هر مكانی كه موقعیت مركزی مییابد با تولید و توزیع هرچهبیشتر كالا و خدمات در حوزههای اطراف (یا منطقه نفوذ) به تحكیم موقعیت مركزی خود میپردازد, به همین خاطر, چنین مكانهای مركزی, خدمات بیشتری را در خود متمركز میسازند. برمبنای این نظریه, نقاط مركزی در قالب نظامی سلسلهمراتبی (مبتنی بر جمعیت, فاصله, نقش یا كاركرد) عمل مینمایند. طبق این نظریه, خریداران, كالاها و خدمات موردنیاز خود را از نزدیكترین بازار فروش دردسترس تهیه میكنند.
2. استراتژی توسعه روستا-شهری
از پایان دهه 1970, در واكنش به زوال الگوهای توسعه و پس از استراتژی ”نیازهای پایه“ سازمان جهانی كار (1976), استراتژی توسعه روستا-شهری یا منظومه كشت-شهری (اگروپولیتن) مطرح گردید. برای درك بهتر این استراتژی باید الگوی ”مركز-پیرامون“ و استراتژی نیازهای پایه را دانست.
تحقیقات فریدمن (در آمریكای جنوبی) نشان داده است كه میتوان فضای زندگی را به دو بخش ”مركز“ و ”پیرامون“ تقسیم نمود كه رابطه بین این دو نظام, استعماری است و پیامد آن قطبیشدن در مركز و حاشیهایشدن در پیرامون است. استراتژی نیازهای پایه نیز چرخش آشكاری بود از استراتژیهای متداول تولیدمحور, صنعتمدار و شهرگرا به سمت استراتژیهای مردممحور, كشاورزیمدار و روستاگرا.
استراتژی روستا-شهری برمبنای الگوی مركز-پیرامون (تجمع سرمایه و منافع در نقاط شهری) و متاثر از استراتژی نیازهای پایه (رفع فقر و ایجاد اشتغال, خوداتكایی, و تامین مایحتاج اصلی), این محورها را برای توسعه مناطق روستایی پیشنهاد میكند: درونگرایی, حفاظتگرایی, خودگردانی (خودكفایی), و نهادینهسازی مشاركت. اگر قرار است منظومه كشت-شهری توسعه یابد, باید توسعه را خود بخشها تعیین كرده, خود راهاندازی كرده, خود ساخته و خود صاحب شوند. مدیریت مناسبات نظامها نیز باید توسط شورایی متشكل از نمایندگان بخشهای مختلف (و مدیران ملی) انجام پذیرد.
3. استراتژی یوفرد
این استراتژی برپایه نقش فعالیتها و كاركردهای شهری در توسعه روستایی (و منطقهای) تعریف میشود كه شامل این مراحل میگردد: تجزیه و تحلیل منابع ناحیهای, تدوین نقشه تحلیلی منطقه, تحلیل نظام سكونتگاهی, تحلیل ارتباطات فضایی, تحلیل دسترسیها (ارتباطات), تحلیل شكاف عملكردی, تنظیم استراتژیهای توسعه فضایی, تعیین نارسایی پروژهها و برنامههای توسعه, بازبینی و نهادینهسازی تحلیلهای فضایی در برنامهریزی روستایی و ناحیهای.
این استراتژی با ارایه اطلاعات فراوان و ذیقیمتی به سیاستگذاران و برنامهریزان, آنان را در توزیع سرمایهگذاریها در راستای یك الگوی متعادل جغرافیایی (اقتصادی و فیزیكی) یاری میدهد. برمبنای این استراتژی, وجود شهركها و مراكز كوچكی (به عنوان بازار محصولات كشاورزی), كه خدمات اجتماعی اولیه و امكانات عمومی را نیز در اختیار روستاییان قرار میدهند, بخاطر پیوندهای مابین خود و مناطق روستایی, میتوانند بهگونهای بهتر به شكلگیری اسكلت موردنیاز توسعه روستایی یاری رسانند.
4. استراتژی نظام سلسلهمراتبی سكونتگاهها و برنامهریزی مراكز روستایی
بسیاری از كشورهای درحالتوسعه فاقد الگوی استقرار هستند و ممكن است در سلسلهمراتب سكونتگاهی, مراكز میانی و واسطه مجهز داشته باشند اما مراكز سطح پایین ندارند و یا اینكه مراكز كنونی, بخشی از نظام سلسلهمراتب نقاط مراكزی (یكپارچه از نظر كاركردی) را تشكیل نمیدهند. نظام فضایی (پدید آمده) باید بگونهای باشد كه برای انتقال رشد اقتصادی و تامین خدمات و كالاهای كافی مناسب باشد. در فرآیند برنامهریزی ناحیهای توسعه, این استراتژی حد میانه تمركزگرایی (مانند قطب رشد) و تمركززدایی (همچون منظومه كشت-شهری) را برگزیده و تجمیع غیرمتمركز و به عبارت بهتر, ”تمركززدایی با تجمیع“ را پیشنهاد كرده است. در واقع این نظریه, راهحلی اصلاحطلبانه برای كاستیها و نارساییهای توسعه فضایی متدوال, كه قطبی شده و باعث ایجاد اختلافات ناحیهای شده است, میباشد.
”جانسون“, جمعبندی نظریهها را در گرو سیاستگذاری فضایی برای دستیابی به توسعه میدانست, اما كلید توسعه روستایی را در وجود شبكهای از شهرهای كوچك (كه واسطه ارتباط با شهرهای بزرگ میشوند) دیده است. در واقع دسترسی فضایی به فرصتها و تولیدات را با ایجاد و تقویت این گونه شهرها پیشنهاد نموده است. ”رندنیلی“ معتقد بود باید ایجاد شهرهای كوچك در پیوند با حوزههای روستایی, محور قرار گرفته تا تنوعبخشی به اقتصاد, صنعتینمودن, عرضه پشتیبانی و تجاریسازی كشاورزی و امثالهم, و در نهایت سازماندهی و مدیریت توسعه به خوبی برآورده شود. برخلاف او كه پركردن خلا سلسلهمراتبی را از بالا به پایین مدنظر قرار داده است, ”میسرا“ (پژوهشگر معروف هندی), ساختن چنین فضایی را عمدتاً از پایین به بالا مدنظر قرار داده است (از كوچكترین نقطه روستایی ممكن).
در الگوی رشد مراكز روستایی (”كمیسیون پیرسون“), عمدتاً مراكز روستایی نقاطی هستند كه باید برای جهتدهی مناسب به فرآیند توسعه, تسهیلات و امكانات قابلقبولی را در آنان متمركز نمود. تمركز این تسهیلات نیل به تخصص مناسب و موثر در زمینه خدمات و همچنین ایجاد تحرك كنترلشده توسعه را در پی خواهد داشت. هدف این الگو, فوریتبخشی و تقویت شبكهای از نقاط مركزی در نواحی روستایی و توزیع مناسب مراكز زیستگاهی (در بخشهای پایین سطح و واسط میانی) است.
5. استراتژی توسعه یكپارچه ناحیهای
مهمترین دلایل رویآوری به این استراتژی, عبارتند از:
- استفاده بهتر از سرمایه, نیروی انسانی و عوامل تولید - استخراج و بكارگیری بهینه منابع محلی - مشاركت آزادانه مردم در سطح ناحیه (كه كوچكتر از منطقه است) - تجانس بیشتر در ناحیه به علت كوچكی نسبت به منطقه - همكاری بهتر سازمانهای مختلف درگیر در امر برنامهریزی
هدف از این استراتژی یكپارچهسازی كلیه امور توسعه در ناحیه است. برنامهریزی ناحیهای, برنامهریزی برای مراكز روستایی (فقط ناحیه نه الزاماً جزیی از فرآیند برنامهریزی ملی) است, به شرط آنكه به پیوند با مراكز شهری بزرگتر واقع در خارج از سلسلهمراتب ناحیه نیز توجه كافی مبذول دارد (برنامهریزی توزیعشده). به عبارت دیگر, توسعه یكپارچه ناحیهای, روشی است برای اجرای همزمان فعالیتهای مربوط به برنامهریزی چندمنظوره, كه البته این فعالیتها در هر دو سطح كلان و خرد صورت میپذیرد (كشاورزی, صنعت و خدمات) و ابعاد اقتصادی, اجتماعی, فضایی و سازماندهی را با هم دربرمیگیرد. ویژگیهای اصلی توسعه یكپارچه ناحیهای عبارتند از: هماهنگی بین بالا و پایین, یكپارچگی میانبخشی و برقراری روابط متقابل مابین چهار جنبه اصلی توسعه (اقتصادی, اجتماعی, فضایی و سازماندهی).
6. استراتژی توسعه زیست-ناحیه
”زیست-ناحیه“ را میتوان در كل معادل ”قلمرو زندگی“ دانست كه عبارتست از سطح جغرافیایی قابلتشخیصی كه شامل نظامهای زندگی بههمپیوسته و خودنگهداری (از نظر بازتولید طبیعت) بوده و در نتیجه روابط ارگانیك بین تمامی اعضای ناحیه برقرار است. توسعه متوازن یك ”اجتماع“ یعنی انسان و محیط زیست اطراف او باعث میشود طی یك روند اخلاقی پایدار, رشد و پیشرفت مستمر مردم (به عنوان هدف اصلی) در تعاملی سازنده با محیط اطراف محقق شود و به زمین, هوا, آب و كلاً محیط زیست انسان لطمهای وارد نشود. این استراتژی ملهم از اندیشه توسعه پایدار است.
7. استراتژی توسعه پایدار و همهجانبه روستایی :
مطابق این استراتژی باید فرآیندی همهجانبه و پایدار طی شود تا در چارچوب آن, ”تواناییهای اجتماعات روستایی“ در جهت رفع نیازهای مادی و معنوی, در عین برقراری توازن میان اجزای تشكیلدهنده نظام سكونت محلی (اكولوژیكی, اجتماعی, اقتصادی و نهادی), رشد و تعالی یابد. محورهای اصلی این استراتژی عبارتند از:
1. حفاظت, بهرهبرداری موثر و متوازن از منابع پایه
2. افزایش قدرت انتخاب مردم و توانمندنمودن اقشار آسیبپذیر روستایی بویژه زنان و جوانان
3. توسعه و گسترش مشاركت موثر و همهجانبه مردم و نهادهای محلی در فرآیند تصمیمسازی و برنامهریزی
4. ارتقای بهرهوری, توسعه فرصتها و ظرفیتهای متنوع اقتصادی
5. توسعه فرصتهای پایدار از حیث دسترسی به منابع, امكانات و منافع میان شهر و روستا
6. ارتقای همهجانبه كیفیت زندگی اجتماعات روستایی
منبع
سازمان شهرداریهای كشور, نشریه دهیاریها, سال اول, شماره 6-1, تهران, 1382
موسسه توسعه روستایی ایران, چالشها و چشماندازهای توسعه روستایی ایران, تهران, 1381
علیرضا استعلاجی, بررسی و تحلیل رویكردها و راهبردهای توسعه روستایی-ناحیهای, نشریه جهاد, سال 22, شماره 250-251 و 252, خرداد و تیر و مرداد 1381
موضوعات مرتبط: برنامه ریزی روستایی
خصوصیات و ضروریات توسعه روستایی
با توجه به تعاریف و دیدگاه های مختلف در مورد مفهوم توسعه و توسعه روستایی می توان بر این نکته تاکید کرد که توسعه روستایی باید دارای خصوصیات زیر باشد: 1- توسعه باید تغییری در جهت بهبود شرایط برای اکثریت مردم باشد. 2- مردمی که از توسعه نفع می برند باید بیش از مردمی باشند که از آن متضرر می شوند. 3- توسعه دست کم باید مردم را نسبت به تامین حداقل نیازهای زندگی یا نیازهای ضروری زندگی مطمئن سازد. 4 – توسعه باید نیازهای مردم هماهنگی و مطابقت داشته باشد. 5 - توسعه باید بهبود طولانی و مستمر را به ارمغان بیاورد. 6 – توسعه باید باعث تشویق خود اتکایی گردد. 7 – توسعه نباید باعث تخریب محیط زیست طبیعی شود ( جمعه پور، 1384، 59-58). 2- ضرورت های توسعه روستایی مهمترین ضرورت های توسعه روستایی از دیدگاه برخی صاحبنظران عبارتند از: 1- یکی از ضرورت های توسعه روستایی مسئله انسانی بودن توسعه است، جمع کثیری از این انسان ها در فضاهای روستایی زندگی می کنند بطوریکه در گذر تاریخ از توانمندی های توسعه محروم بوده اند، به لحاظ انسانی لازم است، که آنها هم همپای انسان های دیگری که در جامعه و فضای دیگر زندگی می کنند، به توسعه دست یابند. 2- نکته دوم فرهنگ تولید گری است، که در ساختار روستا وجود دارد و بخش عمده ای از مواد غذایی جامعه را تامین می کنند و به ویژه اینکه امروزه امنیت غذایی به عنوان یکی از اهداف اولیه توسعه پایدار ، ملی و روستایی مطرح است. 3- از بعد زیست محیطی نیز ضرورت توجه به توسعه روستایی مطرح است، زیرا به دلیل پراکندگی روستاها در سطوح مختلف کشور و جهان، که این پراکنش خود نوعی آمایش سرزمین را می طلبد که در آن چارچوب انسان ها رابطه خود را با محیط بهینه می کنند و در حفظ محیط می کوشند. 4- یکی دیگر از ضرورت های توسعه روستایی وجود فقر در بیشتر روستاهاست، و بنابراین یکی دیگر از اهداف توسعه روستایی کاهش فقر است،چرا که بیش از هشتصد میلیون نفر از مردم جهان در روستا زندگی می کنند که به لحاظ امنیت غذایی زیر خط فقر هستند. 5- از بعد اصل مکمل بودن مکانها نیز ضرورت توجه به توسعه روستایی مطرح می گردد، اصل مکمل بودن مکان ها یعنی ارتباط مکان ها با یکدیگر برای رفع نیازهای خود، به عبارت دیگر بدون توجه به روستا نمی توان مشکلات شهر را هم حل کرد، پس اصل مکمل بودن مکان ها یا نظام سلسله مراتب سکونتگاهی یا ارتباط شهر و روستا ضرورت توجه به روستا را مطرح می سازد. 6- با توجه به روابط متقابل جوامع، کوچکترین بحران و تنش در جوامع و روستاها تاثیر متقابلی بر سایر جوامع و شهرها می گذارد، بنابراین از بعد سیاسی هم نیز ضرورت توجه به توسعه روستایی مطرح است، یعنی انتقال بخران از شهر به روستا و یا در چگونگی پخش بحران نیز به این مسئله توجه کرد. 7- از ضرورت های دیگر توسعه روستایی بحث مشارکت است یا مردمی بودن آن است، یعنی مشارکت در چهارچوب مکانی هم یک اصل است که از اهداف اصلی توسعه پایدار است که به توسعه مردم گرا تاکید می کند. 8- توسعه کشاورزی هم یکی از ضرورت های توسعه روستایی است، بویژه اینکه بخش عمده تولیدات کشاورزی به ویژه غذایی، تولیدات روستایی است، در اینجا هم پیوند خاصی با توسعه روستایی دیده می شود (افتخاری، 1386، 9-4). منبع: رکن الدین افتخاری و دیگران(1386)، نگرش نو به مدیریت روستایی با تاکید بر نهادهای تاثیر گذار،فصلنامه علمی پژوهشی روستا و توسعه، شماره 2. جمعه پور، محمود(1384)، مقدمه ای بر برنامه ریزی توسعه روستایی ، انتشارات سمت، تهران
موضوعات مرتبط: برنامه ریزی روستایی
توسعه روستایی/ اهمیت و ضرورت آن در محرومیت زدایی
چکیده
امروزه فقر و محرومیت از مشکلات مهم کشور محسوب می شود. بخش عمده ای از فقرا و محرومین در نواحی روستایی زندگی می کنند و عمدتاً شامل کشاورزان خرده پا، کارگران کشاورزی و دیگر تهیدستان هستند. بنابراین توجه به روستاها در کانون برنامه ها و طرح های فقرزدایی و رفع محرومیت قرار دارد. برای اثربخشی طرح های حمایتی و خدمات رسانی مؤثر به فقرا و محرومین روستایی، این طرح ها باید در چارچوب برنامه های توسعه یکپارچه ی روستایی اجرا شوند. در کشور ما علیرغم سابقه ی زیاد برنامه های توسعه ی روستایی و طرح های فقرزدایی و خدمات رسانی، فقر و محرومیت در روستاها ماندگار شده و قرار داشتن 4/26 درصد جمعیت روستایی کشور در زیر خط فقر مبین این موضوع است. با توجه به تجربیات گذشته و واقعیات کنونی، بازنگری در رویکردها و راهبردهای توسعه ی روستایی و تغییر گرایش در جهت خدمت رسانی هدفمند، از طریق مشارکت فقرا و تهیدستان و توانمند سازی آنان، می تواند نقش مؤثری در تأمین نیازهای روستاییان و کشاورزان فقیر در نواحی روستایی داشته باشد.
واژهای کلیدی
خدمت رسانی، فقرزدایی، توسعه ی روستایی، ایران.
مقدمه
فقر از چالش های اساسی جهان امروز است و وجود 2/1 میلیارد نفر فقیر در جهان، که در تأمین نیازهای اساسی و اولیه خود، از قبیل غذا، مسکن، پوشاک و بهداشت، با مشکل مواجهند، گواه این مدعاست. به همین دلیل فقرزدایی و تأمین نیازهای اولیه و اساسی مردم از اهداف مهم برنامه ها و طرح های توسعه در کشورهای مختلف جهان است. با توجه به اینکه بخش مهمی از جمعیت فقیر در روستاها زندگی می کنند و حتماً بخشی از فقر شهری نیز منشأ روستایی دارد، روستاها و نواحی روستایی در کانون برنامه های مبارزه با فقر قرار دارند. علاوه بر این روستاییان و کشاورزان، به عنوان جامعه ای با امکانات و مسائل خاص خود، و نواحی روستایی، به عنوان گونه ای خاص از زندگی و معیشت انسانی، نیازهای ویژه ای دارند که عدم تأمین آنها موجب فقر و محرومیت می گردد.
با توجه به اینکه خدمت رسانی و ارائه ی خدمات به روستاییان و کشاورزان، به عنوان مستحق ترین بخش جامعه، در راستای مبارزه با فقر باید دارای ضوابط و منطق معینی باشد و شرایطی را فراهم آورد که موجب خوداتکایی و حذف وابستگی آنها گردد، اقدامات و تلاش های موردی و غیرمنسجم برای خدمت رسانی به روستاییان و کشاورزان در این زمینه تأثیر چندانی نداشته و حتی موجب تعمیم و تشدید فقر نیز می شود. بنابر این خدمت رسانی و اجرای برنامه های مبارزه با فقر باید متکی بر راهبرد مشخصی بوده و اجرای این راهبرد در نواحی روستایی تنها در چارچوب برنامه های جامع و یکپارچه ی توسعه ی روستایی تحقق خواهد یافت. به همین دلیل است که برخی از صاحب نظران توسعه ی توسعه روستایی را، نه به عنوان یک هدف بلکه، به عنوان راهبردی برای تأمین نیازهای اساسی مردم روستایی و مبارزه با فقر مطلق درنظر گرفته اند.
در کشور ما نیز بخش عمده ای از جمعیت فقیر و محروم در نواحی روستایی زندگی می کنند، بنابر این روستاییان و کشاورزان کشور بیش از افراد دیگر جامعه به خدمت رسانی و دریافت امکانات و خدمات برای تأمین نیازهای اساسی خود و رهایی از فقر مطلق محتاج هستند. به همین دلیل محور برنامه های خدمت رسانی و
مبارزه با فقر باید متوجه نواحی روستایی کشور باشد. در این مقاله، با بررسی ابعاد فقر و محرومیت در نواحی روستایی کشور، اهمیت و ضرورت توسعه ی روستایی به عنوان راهبردی برای خدمت رسانی، تأمین نیازهای اساسی مردم و مبارزه با فقر و فقرزدایی، با ذکر تلاش ها و تجارب حاصل از اقدامات گذشته در کشور، مورد بررسی قرار گرفته است.
مفهوم و ماهیت فقر
فقر، مانند بسیاری از پدیده های اجتماعی، تعریف چندان جامع و مشخصی ندارد و تاکنون تعریف های گوناگونی از آن ارائه داده اند. خاستگاه این تفاوت ها غالباً رویکردهای متفاوت اندیشمندان در زمینه ی فلسفه ی وجودی انسان و نحوه ی نگرش آنان به مسائل اجتماعی، فرهنگ، اقتصاد و... است. براین اساس فقر مفهومی کاملاً نسبی است که بسته به زمان و مکان، مفهوم و تعاریف متفاوتی خواهد داشت.
- در یک مقایسه ی تاریخی، سطح زندگی کسانی که امروزه فقیر تلقی می شوند. به مراتب بالاتر از سطح زندگی کسانی است که در گذشته فقیر نبوده اند.
- از لحاظ جغرافیایی، متوسط سطح زندگی خانوارهای فقیر در کشورهای پیشرفته ی صنعتی، برای خانوار کشورهای فقیر افریقایی یا آسیای جنوبی، کاملاً مطلوب و دور از انتظار است.
- در حوزه ی روانشناسی اجتماعی، مفهوم فقر با تفاوت در الگوهای مصرف و سطوح زندگی در گروه های اجتماعی مرتبط است.
به سخن دیگر، در جامعه ای که گروه های اجتماعی، دارای الگوهای مصرفی یکسان یا نزدیک به هم هستند و از خدمات عمومی به طور یکسان برخوردارند، احساس فقر کمتر نمود می یابد. از سوی دیگر سطح توقعات و احساس نیاز در زندگی، برای جامعه های مختلف، متفاوت است. چنانکه به دلیل همگونی نیازها و شیوه های رفع آنها در جامعه ی روستایی ایران، به رغم آنکه از امکانات و تسهیلات زندگی محروم بوده است، کمتر احساس فقر وجود داشته است.
گرچه فقر از برخی جهات با نابرابری در درآمد و مصرف مربوط است، اما فقر،
نابرابری نیست و همواره میان این دو پدیده همبستگی مثبت وجود ندارد. یعنی ممکن است در یک جامعه، از نابرابری های اقتصادی کاسته شود و الگوهای زندگی و درآمد و مصرف گروه های اجتماعی به هم نزدیک گردد، اما به دلیل کاهش تولید ناخالص ملی، سطح زندگی در کل جامعه پایین بیاید و به سخن دیگر، فقر عمومی بیشتر شود.
با ملاک های مطلق برای فقر، عامل تعیین کننده ی فقر نیاز و کفایت اقتصادی است. حال آنکه با ملاک های نسبی، نابرابری اقتصادی نشان گر فقر است. روی هم رفته در تعیین فقر ملاک های نسبی را رجحان داده اند، زیرا با تغییر پذیری ملاک ها هرگونه تعریفی که از نیاز اقتصادی مطمح نظر باشد، چشمداشت های دگرگون شونده ی زندگی متحول امروزی را برآورده نمی سازد. به همین جهت در کشورهای پیشرفته صنعتی، که نیازهای اساسی انسان برآورده شده، مقوله ی فقر، عدول از هنجارهای اجتماعی و اقتصادی است.
به طور متداول، فقر را «برآورده نشدن نیازهای اساسی در حد ضرورت و کفایت» تعریف می کنند، اما این تعریف مستلزم پاسخ گویی به دو پرسش اساسی است:
- نیازهای اساسی کدامند؟
- حد ضرورت و کفایت کجاست؟
پاسخ مشخص به این پرسش ها امکان پذیر نیست. زیرا این حد، تابع شرایط گوناگون و انتظارات متفاوت انسان در زمان ها و مکان های مختلف است.
سازمان ملل متحد، در قطعنامه ی شماره ی 2626 (مصوبه ی مجمع عمومی)، فقیر را کسی می داند که از حداقل سطح زندگی در شأن انسان محروم باشد.
غالباً در تعریف فقر بر جنبه های مادی آن تأکید شده است، اما باید توجه داشت که فقر چیزی بیش از قلت درآمد است. بدین ترتیب باید عنوان کرد که «فقر عبارت از محرومیت از حداقل زندگی مادی و معنوی برای زیستن و تأمین امکانات برای استفاده از قابلیت ها و نیروهای خلاق، جهت دست یابی به خواسته های معقول و حقوق حقه ی انسانی است». به همین ترتیب، کسی که فقیر نیست دارای حداقل درآمد از محل شغلی مناسب و برخوردار از امکانات آموزش و پرورش، فرهنگ و بهداشت و درمان است و آینده ی او با ضمانت های معتبر از جمله بیمه های اجتماعی و... تأمین
می شود.
مفهوم و ماهیت توسعه ی روستایی
برداشت مشترک از مفهوم توسعه حاکی از این است که هدف اساسی توسعه، رشد و تعالی همه جانبه ی جوامع انسانی است و از این رو شناخت و درک شرایط و مقتضیات جوامع انسانی و نیازها و تقاضاهای آنان در ابعاد مادی و معنوی از جمله اقدامات اساسی در مسیر پیشرفت و توسعه تلقی می شود. از آنجا که روستاها و مردم ساکن در آنها دارای شرایط، امکانات و مسائل خاص خود هستند، بنابراین توسعه روستایی ضرورت و توجیه پیدا می کند. در تعریف توسعه روستایی آمده است؛ فرایند همه جانبه و پایداری است که در چارچوب آن «توانایی های اجتماعات روستایی» در جهت رفع نیازهای مادی و معنوی و کنترل مؤثر بر نیروهای شکل دهنده ی نظام سکومت محلی (اکولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی و نهادی) رشد و تعالی می یابد، ولی با توجه به وجود فقر مطلق و گسترده در روستاهای مناطق مختلف جهان، یعنی جمعیت زیادی که در تأمین نیازهای اساسی و حداقل خود با مشکل مواجهند، توسعه ی روستایی و برنامه های آن در سطح جهانی و در عمل بیشتر متوجه فقرزدایی و تأمین نیازهای اولیه ی اساسی فقرا است. در همین راستا است که رابرت چمبوز، از صاحب نظران توسعه ی روستایی، معتقد است که توسعه ی روستایی راهبردی است برای توانمند سازی گروه خاصی از مردم شامل زنان و مردان فقیر، و توسعه ی روستایی باید این گروه را وادار سازد تا آنچه را که مورد نیاز خود و فرزندانشان است تأمین نمایند، کمک کردن به فقیرترین گروه های روستایی تا بتوانند از منابع توسعه حداکثر استفاده را ببرند (شهبازی، 1376 ، ص 11) .
همچنین از دیدگاه بانک جهانی، توسعه ی روستایی، راهبردی است که به منظور بهبود زندگی اجتماعی و اقتصادی گروه خاصی از مردم یعنی روستاییان فقیر طراحی شده است. این فرایند شامل گسترش منافع در بین اقشاری است که در مناطق روستایی در پی کسب معاش هستند. این گروه شامل کشاورزان خرده پا، کشاورزان بی زمین و خوش نشینان روستایی است.
اهمیت و ضرورت توسعه ی روستایی در ایران
شواهد و تجربیات موجود نشان می دهد علیرغم اجرای بیش از هشت برنامه ی توسعه در کشور، نسبت به حق توسعه یافتگی انسان ها و مکان های روستایی به تناسب سهم، جایگاه و کارکرد آنها در کشور کم توجهی شده و حوزه های روستایی در بستری کاملاً نابرابر از جهت دسترسی به فرصت ها، منابع و منافع حاصل از رشد و توسعه قرار گرفته اند. از این رو تلاش برای کاستن از عدم توازن های اجتماعی، فرهنگی و سرزمینی و در جهت تعدیل نابرابری میان شهر و روستا از حیث فرصت ها، منابع و منافع، ضرورتی اساسی و اجتناب ناپذیر به شمار می رود.
اهمیت و ضرورت پرداختن به توسعه ی روستایی از زوایای ذیل قابل بررسی است:
- سکونت حدود 38 درصد جمعیت کشور در فضاهای روستایی، انسانی بودن مسأله ی توسعه ی روستایی را ایجاب می کند. در واقع، به لحاظ انسانی، لازم است که مردم ساکن روستاها، به ویژه افراد فقیر، همپای انسان هایی که در شهرها زندگی می کنند از این فرصت ها استفاده نمایند.
- نقش روستاییان و کشاورزان در تولید محصولات غذایی و کشاورزی از دیگر ضرورت های توسعه روستایی است. طبق بررسی های انجام شده، بیش از 80 درصد فعالیت ها و تولیدات کشاورزی مربوط به روستاهاست، و با در نظر گرفتن این نکته که امنیت غذایی، امروزه از اهداف مهم توسعه ی پایدار به شمار می رود، ضرورت و اهمیت توسعه ی روستایی بیشتر می شود (مرکز تحقیقات و بررسی مسائل روستایی، 1379 ، ص 27) .
- از لحاظ زیست محیطی، حدود 80 تا 90 درصد عرصه های طبیعی کشور تحت کنترل و فعالیت روستاییان است، به همین دلیل، توسعه ی روستاها، از این جنبه که می تواند به حفظ سرزمین و بقای آن کمک کند، حایز اهمیت است.
- وجود فقر در روستاها و ضرورت محو آن از دیگر ضرورت های توسعه ی روستایی است. طبق بررسی های انجام شده 4/26 درصد خانوارهای روستایی کشور زیر خط فقر قرار دارند. و با توجه به اینکه بخشی از فقر موجود در شهرها
نیز منشأ روستایی دارد، تأمین نیازهای اساسی جمعیت روستایی و کاهش و محو فقر در کانون اهداف توسعه ی روستایی قرار دارد (مؤسسه ی توسعه ی روستایی ایران، 1381 ، ص 13) .
- جمعیت روستایی بیش از 25 درصد تولید ناخالص ملی کشور را به خود اختصاص می دهد و حتی بخش قابل توجهی از ارز حاصل از صادرات غیرنفتی نیز به اقتصاد روستایی تعلق دارد، و اگر تأمین بخشی از مواد اولیه ی صنایع شهری توسط بخش کشاورزی و جامعه ی روستایی را نیز در نظر بگیریم، ضرورتی دیگر برای توسعه ی روستایی به وجود می آید.
- و بالاخره مسأله ی مهاجرت های رو به تزاید سرمایه های انسانی و مادی از جانب حوزه های روستایی به حوزه های شهری و به ویژه کلان شهرها و اثرات نامطلوب اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ناشی از آن، ضرورت توجه به نواحی روستایی، برای تعدیل و هدایت مهاجرت های روستایی، را ایجاب می کند.
نقش توسعه ی روستایی در خدمت رسانی و کاهش فقر
در کشور (اقدامات و تجارب)
سابقه ی تلاش برای عمران و توسعه ی روستایی در کشور بیشتر به دهه ی 1340 و برنامه ی چهارم عمرانی کشور (51-1345) بازمی گردد، و از آن زمان تاکنون سه برنامه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و سه برنامه بعد از آن تهیه و اجرا شده است. برنامه های قبل از انقلاب، علیرغم داشتن محتوای بلند پروازانه، در اجرا و عمل، بسیار ضعیف نشان دادند، و تعداد محدود پروژه های عمرانی اجرا شده در روستاها طی این سال ها، در زمینه های راه سازی، برق، آب لوله کشی، بهداشت و درمان و آموزش و پرورش، این موضوع را به خوبی نشان می دهد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، و با توجه به اینکه محرومیت زدایی، عدالت اجتماعی و مبارزه با فقر و تبعیض از شعارهای مهم انقلاب بود، اقداماتی در این زمینه انجام شد که تشکیل جهاد سازندگی و در ادامه ی آن تهیه و اجرای برنامه های اول، دوم و سوم توسعه از جمله ی آنهاست.
به طور کلی شکل گیری و گسترش نهاد جهاد سازندگی در کشور، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به فرمان حضرت امام خمینی قدس سره ، با هدف نوسازی و توسعه ی روستاها، نشان دهنده ی اهمیت و جایگاه اساسی محرومیت زدایی و مبارزه با فقر در اندیشه ی حکومت اسلامی است. این نهاد در طی دو دهه ی بعد از انقلاب و به ویژه در چارچوب برنامه های اول و دوم توسعه ی کشور، با تأمین نیازهای اساسی روستاها، در زمینه های کشاورزی، دامداری، آب بهداشتی، راه روستایی، برق، صنایع روستایی و بهسازی روستایی، نقش مؤثری در کاهش فقر و محرومیت روستاییان و کشاورزان و همچنین تجدید حیات روستاها داشته است (رضوی و علینی، 1379 ، ص 7).
علیرغم این تلاش ها، بررسی وضع موجود روستاهای کشور، از نظر برخورداری از امکانات درآمدی، نشان می دهد که 12 درصد از کل روستاها در حد خیلی فقیر طبقه بندی می شوند و 38 درصد نیز فقیر محسوب می گردند. در این میان تنها 40 درصد از روستاها را می توان، از حیث فراهم بودن و تنوع منابع درآمدی، در حد خوب و دارای درآمد مناسب دانست.
بر طبق نتایج تفصیلی آمارگیری از هزینه و درآمد خانوارهای روستایی (مرکز آمار ایران، 1377)، در سال 1377 ، متوسط تعداد افراد شاغل خانوار روستایی 6/1 نفر و متوسط افراد دارای درآمد 4/1 نفر بوده است و 7/9 درصد خانوارها نیز بدون فرد شاغل بوده اند که با توجه به متوسط اعضا در خانوارهای روستایی کشور که معادل 4/5 نفر است، معرف سنگینی بار معیشت در روستاها و، با توجه به درآمد اندک حاصل از فعالیت های کشاورزی و مشاغل روستایی، معرف وجود فقر مزمن در اجتماع روستایی است (مؤسسه ی توسعه ی روستایی ایران، 1381 ، ص 38).
نکته ی دیگر، وجود نابرابری در جامعه ی روستایی است. شاخص ضریب جینی محاسبه شده، طی سال های 77-1367 ، نشان می دهد که توزیع درآمدها در جامعه ی روستایی از 408/0 به 440/0 افزایش یافته است. این امر نشان می دهد، با وجود اقدامات دولت، توزیع درآمدها نامناسب تر شده است. یعنی منافع رشد ایجاد شده در جامعه روستایی بیشتر عاید گروه های با درآمد بالا شده است تا گروه های با درآمد پایین. علاوه بر این داده های سرشماری های کشاورزی کشور نشان می دهد که طی
ل های 1361 و 1372 ، 19 درصد از بهره برداران 2/1 تا 4/1 درصد از مساحت کل بهره برداری ها و در مقابل 2/1 درصد از بهره برداران 5/16 تا 19 درصد مساحت بهره برداری های کشاورزی را به خود اختصاص داده اند که، این امر، حاکی از توزیع نابرابر زمین و نابرابری زیاد در جامعه ی روستایی و کشاورزی کشور است.
اگرچه در دو دهه ی اخیر به 51 هزار روستا آبرسانی و به 50 هزار روستا برق رسانی شده و 111 هزار کیلومتر راه روستایی در کشور احداث گردیده، که بخش مهمی از جمعیت روستایی کشور را پوشش می دهد، اما واقعیت آن است که میزان محرومیت رفاهی و خدماتی روستاها به قدری شدید است که این اقدامات پایه ای و مهم، به رغم همه ی اهمیت آن، نتوانسته است تأثیر چشم گیری در کاهش فاصله ی رفاهی و خدماتی میان شهر و روستا داشته باشد (مرکز تحقیقات و بررسی مسائل روستایی، 1379 ، ص 15).
همچنین اگرچه در سال های اخیر، از طریق اجرای طرح های خاص تأمین اجتماعی روستایی نظیر طرح شهید رجایی، طرح بیمه ی محصولات کشاورزی، طرح بیمه ی خدمات درمانی و طرح زینب کبری، گام های ارزشمندی در حمایت از آسیب پذیران و مددجویان روستایی برداشته شده است، اما شدت ناامنی اجتماعی و کثرت جمعیت آسیب پذیر و نیازمند کمک در روستاها به حدی است که مانع از اثربخشی این اقدامات، حتی در حد توفیق نسبی، بوده است، تا جایی که براساس نتایج مطالعه ی برنامه ی اجرایی توسعه ی روستایی در سطح ملی، توسط مؤسسه ی پژوهش های برنامه ریزی و اقتصاد کشاورزی در 15 محور با 89 شاخص، تنها 8/4 درصد دهستان های کشور در شرایط توسعه یافتگی قرار دارند و 37 درصد دهستان ها در شرایط در حال توسعه و 2/58 درصد در شرایط حاشیه ای قرار دارند.
موفقیت اندک در زمینه ی فقرزدایی و رفع محرومیت در نواحی روستایی، علیرغم سابقه ی زیاد برنامه های توسعه ی روستایی و نیز حجم هزینه ها و سرمایه گذاری های انجام شده، ناشی از نارسایی در محتوای سیاست ها و راهبردهای توسعه ی روستایی و فقرزدایی در کشور است. رویکرد حاکم بر برنامه های توسعه ی روستایی، در سال های قبل از انقلاب، بخشی از الگوی نوسازی بوده که در راستای
هبرد صنعتی شدن شتابان کشور و به دنبال آن توسعه ی شهری موجب حاکمیت دیدگاه فن محوری شد. این رویکرد در بسیاری از کشورها، و از جمله ایران، نه به از بین بردن فقر مادی کمک کرده و نه منابع اجتماعی و محیطی ارزشمند را حفظ نموده است. افزایش فقر و در حاشیه قرارگرفتن جامعه ی روستایی از آثار و پیامدهای این رویکرد بوده است. این الگو، که تنها به دنبال راه حل تکنیکی برای مسائل بود، با نیازها و ظرفیت نواحی روستایی سازگاری نداشت، که مشارکت ضعیف مردم و در حاشیه واقع شده آنها مانع موفقیت آن گردید.
بعد از انقلاب اسلامی، برنامه های توسعه ی روستایی و محرومیت زدایی در کشور صرفاً با رویکرد رفاه اجتماعی و خدمات رسانی بوده که، هر چند در بهبود وضع کلی نواحی روستایی تأثیر داشته ولی، به علت فقدان جامعیت لازم و همچنین هدفمند نبودن، نقش چندانی در بهبود وضع فقرا در نواحی روستایی نداشته است. در این راستا اگرچه جهاد سازندگی در حوزه ی مسؤولیت خود کوشیده است تا حد امکان به اهداف مورد نظر دست یابد اما اگر در این حوزه ضعفی دیده می شود بیشتر به فقدان یک راهبرد کلان و بلند مدت در سطح ملی در حوزه ی توسعه ی روستایی و فقرزدایی بازمی گردد. به عبارت دیگر، جایگاه توسعه ی روستایی در نظام برنامه ریزی کشور چندان روشن و شفاف نیست و بنابراین هر یک از دستگاه ها، و از جمله جهاد سازندگی، براساس دید و نگرش خود حرکت می کنند و می کوشند تا در این حوزه به موفقیت هایی نایل شوند. افزون بر این، فقدان ارتباط ارگانیک و فراگیر میان نهادها و سازمان های متولی توسعه ی روستایی و فقرزدایی در کشور بر دامنه ی مشکلات در این حوزه افزوده است. بدیهی است در چنین شرایطی یک سازمان حتی اگر نهادی انقلابی با حوزه ی گسترده ی عملکردی باشد به سختی می تواند راه اصولی و منطقی در این زمینه بپیماید (شریعتی، 1381 ، ص 242).
تجربیات برنامه ریزی و توسعه ی روستایی در ایران نشان می دهد مردم روستا که در بسیاری از فعالیت های توسعه ای در خصوص محیط از شناخت عمیق برخوردار هستند کنار گذاشته شده و حتی فراموش شده اند. به عبارتی، انگیزش ها و محرک های متنوعی چون اثربخش کردن برنامه ها یا کارآمد کردن آنها، دست یابی به عدالت
مکانی و انسانی و توانمند سازی مردم در نگاه کلاسیک شهر محور، حداکثر دخالت دولت و بخش نگر، در فرایند برنامه ریزی های ملی و روستایی نادیده گرفته شده است. به طور کلی در راهبرد حداکثر دخالت دولت در توسعه ی روستایی، به مشارکت مردم در این فرایند توجهی نشده است و هدف مشارکت مردم و نهادهای محلی و مردمی در فرایند برنامه ها موجب ناکامی در برنامه ها، افزایش هزینه ها، هدررفتن سرمایه های انسانی، مادی و اجتماعی شده و سرانجام شکاف و نارضایتی را در بین مردم دامن زده است.
نتیجه گیری
با توجه به مسأله ی فقر در کشور، به ویژه در نواحی روستایی، خدمت رسانی به فقرا و روستاییان، در راستای عدالت اجتماعی و توسعه ی یکپارچه و پایدار، از اهمیت و ضرورت ویژه ای برخوردار است. از آنجا که این اقدام باید منسجم، مؤثر و هماهنگ باشد، لازم است در چارچوب برنامه های توسعه ی روستایی قرار گیرد و بنابراین توسعه ی روستایی می تواند نقش مهمی در فقرزدایی و رفع محرومیت در کشور داشته باشد.
برای اینکه برنامه های توسعه ی روستایی بتوانند در توسعه ی نواحی روستایی، به ویژه در جهت فقرزدایی و رفع محرومیت، کارآمد باشند، اصلاح رویکردها و راهبردهای گذشته و استفاده از راهبرد نوین در این زمینه ضروری است. با توجه به وضع موجود نواحی روستایی و تجارب حاصل از راهبردهای گذشته، در شرایط فعلی راهبرد توسعه ی همه جانبه و پایدار در برنامه ها و طرح های توسعه ی روستایی کشور می تواند ضمن توسعه ی وضعیت کلی نواحی روستایی، در فقرزدایی و رفع محرومیت روستاییان و کشاورزان نیازمند نیز مؤثر و کارآمد باشد. تحقق توسعه ی همه جانبه و پایدار متضمن تحقق اجزاء و محورهای به هم مرتبط ذیل است.
- حفاظت و بهره برداری مؤثر و متوازن از منابع پایه؛
- افزایش قدرت انتخاب مردم و توانمند نمودن اقشار آسیب پذیر روستایی به ویژه زنان و جوانان؛
- توسعه و گسترش مشارکت مؤثر و همه جانبه ی مردم و نهادهای محلی در فرایند تعمیم سازی و برنامه ریزی؛
- ارتقای بهره وری، توسعه ی فرصت ها و ظرفیت های متنوع اقتصادی؛
- ارتقای همه جانبه ی کیفیت زندگی اجتماعات روستایی؛
- توسعه ی فرصت های برابر، از حیث دسترسی به منابع، امکانات و منافع، بین شهر و روستا.
در چارچوب این راهبرد، اقدامات ذیل می تواند، در زمینه ی توسعه ی روستایی، فقرزدایی و رفع محرومیت در کشور، مؤثر باشد.
- تهیه و اجرای طرح های توسعه ی محلی در نواحی روستایی با مشارکت گسترده ی مردم؛
- هدفمند کردن پرداخت یارانه ها در کشور در راستای تأمین نیازهای اساسی فقرا و محرومین جامعه؛
- ایجاد و تقویت نظام جامع تأمین اجتماعی در جهت پوشش بیشتر روستاییان، فقرا و محرومین؛
- اجرای طرح های توانمند سازی فقرا و محرومین در زمینه های اقتصادی - اجتماعی، سیاسی - آموزشی و تکنولوژی؛
- ارتقای مشارکت روستاییان در عرصه های تصمیم گیری، اجرا، نظارت و ارزیابی طرح های توسعه ی روستایی؛
- ایجاد و تقویت نهادها و تشکل های محلی و مردمی در نواحی روستایی از جمله شرکت های تعاونی؛
- تقویت و حمایت از فعالیت های کشاورزی به عنوان فعالیت پایه ی نواحی روستایی؛
- گسترش شبکه بازاری و مالی کارآمد در جهت مبادله، توزیع و دست یابی به تسهیلات اعتباری خرد.
منابع و مآخذ
1 ) رضوی، سید حسین و علینی، محسن، جهاد سازندگی و رویکرد فقرزدایی، مجموعه مقالات نقش جهاد سازندگی در بخش کشاورزی و توسعه ی روستایی، مرکز تحقیقات و بررسی مسائل روستایی، 1369 ، صص 14-5 .
2 ) شریعتی، محمد تقی، انگاره ی جدید در تحول کشاورزی و توسعه ی روستایی، اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره ی 164-163 ، 1381 ، صص 243-238 .
3 ) شهبازی، اسماعیل، توسعه و ترویج روستایی، دانشگاه تهران، 1376 .
4 ) مرکز تحقیقات و بررسی مسائل روستایی، گزارش وضع موجود مناطق روستایی کشور، 1379 .
5 ) مؤسسه ی توسعه ی روستایی ایران، گزارش هم اندیشی توسعه ی روستایی، همایش چالش ها و چشم اندازهای توسعه ایران، محور شماره ی 24 ، مؤسسه ی عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی کشور، 1381 .
دکتر محمد رضا رضوانی*
موضوعات مرتبط: برنامه ریزی روستایی
برنامه ریزی روستایی:
هدف از برنامه ریزی روستایی، یکی شناخت و آگاهی کافی از وضع موجود روستاها از نقطه نظرهای عوامل فیزیکی مانند داده های طبیعی، وضع ساختمانی روستا، سیما و بافت روستا، تاسیسات عمومی و شبکه راهها. عوامل اجتماعی مانند نحوه زندگی، روابط بین مردم، جمعیت موجود، آشنایی با فرهنگ ها و سنت ها. عوامل اقتصادی مانند کشاورزی، صنایع روستایی، دامپروری و مانند آن می باشد. در مطالعات وضع موجود روستاها، خواه ناخواه نکات مثبت و منفی عواملی که می توانند در سطح منطقه به توسعه و گسترش منطقه ایی منجر شوند، با توجه به آنچه که در سطح روستاها از نظر نیروی انسانی، امکان استفاده از منابع موجود و چگونگی کاهش محدودیت ها وجود دارند، بررسی می شوند.
مسلماً هیچگونه برنامه ریزی و طراحی نمی تواند به مرحله اجرا درآید و یا اگر به مرحله اجرا درآید، نمی تواند بازده خوبی داشته باشد، مگر آنکه با خصوصیات و استعدادهای جمعیت و عوامل اجتماعی و فرهنگی آنها هماهنگ باشد. شناخت نیازهای جمعیت، کوشش در حل مسائل و مرتفع ساختن کمبودها، از جمله مواردی است که برنامه ریزان را در جهت شکوفا نمودن استعدادها، اقتصاد کشاورزی، زندگی روستایی و نظایر آن یاری می دهد. برنامه ریزی روستایی از بررسی امکانات فیزیکی و مطالعه خصوصیات طبیعی و اقلیمی، نوع معماری، مسکن، راه و نظایر آن مایه می گیرد. بررسی قدمت نوع مصالح ساختمانی در روستا و رابطه آنها با خطرات ناشی از سیل و زلزله، نحوه استفاده از واحدهای مسکونی در رابطه با سنت روستانشینی، نوع معماری و تیپولوژی مسکن، روشهایی که انسانها برای مقابله با عوامل نامساعد طبیعی بوجود آورده اند. نوع راهها و معابر روستا در ارتباط با تراکم واحدهای مسکونی، عوامل ارتباطی در رابطه با مبادله کالا بین منطقه و روستا از جمله عواملی است که حتماً در برنامه ریزی روستایی بایستی با دقت مورد مطالعه و مورد نظر قرار گیرند. عامل مهم دیگر که در برنامه ریزی روستایی مدنظر است، اقتصاد روستامی باشد. هدف از مطالعات کشاورزی و دامپروری بیشتر به منظور تعمیق هر چه بهتر در زمینه راه حلهایی است که بر تولیدات زراعی و دامی و صنایع روستایی تاثیر می گذارند. بطورکلی، برنامه ریزی روستایی بیشتر به منظور رسیدن به اهدافی است که در آن بتوان شالوده و اساس یک جامعه روستایی مناسب را در قالب منطقه ای به نحوی مطلوب، پایه گذاری کرد.
طرح هادی روستایی:
برای سکونتگاههای روستایی نیز به مانند شهرها طرحهای مختلفی تهیه و تدوین می شود، که طرح هادی بارزترین نمونه آن است. طرح هادی روستایی عبارت است از: تجدید حیات و هدایت روستا به لحاظ ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فیزیکی. این طرح برای روستاهای بالاتراز 500 نفر تهیه می شود. و سازمان کارفرمای این طرحها بنیاد مسکن انقلاب اسلامی می باشد. در قالب این طرح وضعیت فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی، جمعیتی و فرهنگی کل روستا در ارتباط با حوزه نفوذ و سطوح بالاتر خود بررسی، ساماندهی و برنامه ریزی می شود. مدت زمان اعتبار یک طرح هادی از زمان تهیه تا اجرا، ده سال می باشد. اهداف طرح هادی روستایی به شرح ذیل است:
- ایجاد زمینه توسعه و عمران روستاها با توجه به شرایط فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی
- تأمین عادلانه امکانات از طریق ایجاد تسهیلات اجتماعی، تولیدی و رفاهی.
- هدایت وضعیت فیزیکی روستا.
- ایجاد تسهیلات لازم جهت بهبود مسکن روستائیان و خدمات زیست محیطی و عمومی.
تهیه طرح هادی روستایی شامل سه مرحله است که عبارتند از: شناخت و ارزیابی وضع موجود، شناخت نیازها و کمبودهای روستا، تعیین ضوابط و ارایه پیشنهادات در راستای اهداف فوق الذکر و تعیین محدوده زمانی برنامه برای اجرا و تعیین محدوده توسعه کالبدی روستا در افق برنامه طرح هادی روستایی.
مراحل اجرایی یک طرح هادی از سه مرحله تشکیل شده است:
- مرحله اول: نقشه برداری از محدوده کالبدی روستا به منظور تهیه نقشه مقدماتی برای سایر مراحل می باشد. در این مرحله بنیاد مسکن پس از عقد قرارداد با مهندس نقشه بردار، اقدام به تهیه کروکی از تمام سطح روستا به همراه برداشت کلیه عوارض طبیعی اطراف و داخل روستا مانند: مسیل، رودخانه، تپه، دره و باغات و مزارع می نماید.
- مرحله دوم: پس از تهیه نقشه مقدماتی روستا توسط نقشه بردار، مرحله دوم طرح هادی که شامل مطالعات طرح هادی روستایی است، شروع می شود. بنیادمسکن در این مرحله اقدام به عقد قرارداد با مهندس مشاور واجد صلاحیت می نماید.
مطالعات طرح هادی نیز خود ازسه بخش تشکیل شده است:
الف) بررسی وضع موجود روستا: دراین بخش مهندس مشاور با عزیمت به روستای مورد نظر اقدام به جمع آوری اطلاعات لازم از مردم و اماکن دولتی سطح روستا می نماید. همچنین اطلاعات تکمیلی خود را از مراکز اداری سطح شهرستان مربوطه گردآوری می نماید. اهم اطلاعات موردنیاز مهندس مشاور از داخل روستا عبارتند از:
- جمع آوری آمار مربوط به تعداد جمعیت و خانوار:
میزان زاد و ولد – مرگ و میر و مهاجرت روستا طی سالیان اخیر از خانه بهداشت. در صورتی که روستا فاقد خانه بهداشت باشد، از مرکز بهداشت شهرستان مربوطه اخذ می کند. اطلاعات این قسمت برای بررسی میزان رشد مثبت یا منفی جمعیت طی سالیان اخیر بکار می رود. این اطلاعات معمولا از دومین دوره سرشماری رسمی کشور یعنی ازسال 1345 جمع آوری می شوند. پس ازگردآوری نوبت به تحلیل این آمارها می رسد. ابتدا نرخ رشد جمعیتی روستا به ازای هر دوره سرشماری به همراه میزان نرخ رشد طبیعی و نرخ رشد مطلق روستا مدنظر است. سپس بعد خانوار روستا طی هر دوره بررسی می شود و سپس با جمع بندی کل تحلیلهای به عمل آمده اقدام به تخمین جمعیت برای ده سال آتی می شود.
ـ بررسی وضعیت حوزه نفوذ روستا:
حوزه نفوذ روستا قبل از هر چیز بایستی توسط مشاور مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد. اینکه چه روستاهایی از اطراف برای استفاده از خدمات عمومی روستا مراجعه می کنند و یا اینکه این روستا در حوزه نفوذ چه روستا یا شهری در منطقه قرار دارد. حوزه نفوذ به روش های مختلفی مورد بررسی قرار می گیرد که دو روش تحلیل جریان ها و مدل جاذبه مهمترین آنها است.
- تعداد واحد مسکونی به همراه تعداد نفر و خانوار ساکن در آن و تعداد اتاق ها:
اطلاعات این قسمت برای آگاهی از وضعیت رو به رشد یا رو به تنزل ساخت و ساز در روستا کاربرد دارد. به علت اینکه تعداد واحد مسکونی با تعداد خانوار یک روستا ارتباط مستقیم دارد، لذا بررسی این دو آیتم باهم می باشد. در بیشتر روستاهای کشور تعداد خانوار بیشتر از تعداد واحد مسکونی موجود در روستا می باشد و این امر نشان از تراکم بیش از یک خانوار در یک واحد مسکونی است. تعداد اتاق ها نیز برای بررسی های اجتماعی و کالبدی لازم است که باید توسط مشاور اطلاعات مورد نیاز گردآوری شود.
- بررسی کیفیت واحدهای مسکونی (نوساز، مرمتی و تخریبی) و نوع مصالح آنها:
در این قسمت اطلاعات مربوط به وضعیت کیفی ابنیه برپایه سه شاخص نوساز ـ مرمتی وت خریبی جمع آوری می شود. به این منظور مهندس مشاور با مطالعه میدانی درداخل روستا وضعیت تک تک بناهای مسکونی و غیر مسکونی روستا را تخمین می زند. و این اطلاعات را بر روی نقشه کیفیت ابنیه منتقل می سازد. این نقشه وضعیت روستا را به لحاظ اهمیت آن در میراث فرهنگی منطقه مشخص می نماید. به عبارتی اگر کیفیت بیشتر ابنیه روستا را نوساز باشد، نشانگر آن است که روستا از بافتی جدید برخورداراست. بر عکس اگر کیفیت بیشتر ابنیه مرمتی یا در حال تخریب باشد، نشانگر آن است که بافتی قدیمی و باارزش بر روستا حاکم می باشد.
اطلاعات راجع به نوع مصالح روستا نیز برپایه شاخصهای آجر و آهن، آجر و چوب، خشت و کاهگل یا چوب و سنگ جمع آوری می شود. پس ازجمع آوری این اطلاعات نوبت به انتقال این اطلاعات برروی نقشه می رسد، که در نهایت به نقشه نوع مصالح روستا تبدیل می شود. دو نقشه فوق از لحاظ مشخص کردن میزان استقامت و پایداری روستا در برابر بلایای طبیعی و نیز به لحاظ ارزش تاریخی آن بسیار با اهمیت می باشد. لازم به اشاره است که هر گونه تخریب و تعریض بناها یا معابر سطح روستا بایستی بر اساس تبعیت از نقشه کیفیت ابنیه باشد.
- کیفیت و عملکرد معابر روستا:
بررسی وضعیت حاکم بر معابر روستا در وضع موجود ازجمله آیتم های مطالعاتی بسیار مهم روستا به شمارمی رود. دراین قسمت مشاور بایستی وضعیت کیفی وفنی معابر روستا را ازلحاظ نوع پوشش معابر، شیب معابر، موقعیت طبیعی معابر، جهت معابر، قوس معابر، طول و عرض معابر را مشخص کند. سپس اقدام به دسته بندی معابر روستا بر اساس نوع کارکردی که در عبور و مرور روستا دارند، بپردازد. در این قسمت مشکلات فنی ـ هندسی معابر بایستی مشخص شده و نیازهای آتی به معابر جدید مشخص گردد.
- کیفیت واحد آموزشی و تعداد دانش آموزان و معلمان داخل روستا:
آمار مربوط به تعداد دانش آموزان روستا به تفکیک پسر و دختر و نیز به تفکیک سطوح تحصیلاتی (ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان) به همراه تعداد معلمان از جمله نیازهای اطلاعاتی برای طرح هادی روستا است. همچنین بررسی وضعیت کیفی ابنیه و وضعیت کیفی آموزشی روستا به جهت دسترسی به مواد و امکانات آموزشی، پژوهشی، بهداشتی و ورزشی ضروری است. بررسی حوزه عملکردی واحد آموزشی روستا نیز اهمیت دارد، زیرا اگر یک واحد آموزشی دانش آموزانی را از روستاهای پیرامونی خود بپذیرد، مبین حوزه نفوذ روستا بر روستاهای پیرامونی خود در زمینه آموزشی می باشد.
- نقشه کاربریهای وضع موجود سطح روستا
نقشه بردار پس از تهیه کروکی مقدماتی از سطح بناها، معابر، رودخانه، ارتفاعات و زمینهای کشاورزی و باغات پیرامون روستا آن را تحویل مشاور می دهد تا با انجام مطالعات میدانی آن را کامل کند. برای مثال نقشه بردار تنها کروکی بناهای سطح روستا را ثبت می کند، اما اینکه این بنا دولتی یا خصوصی است یا مسکونی است یا مذهبی بر عهده مشاور است که آن را مشخص نماید. بنابراین مشخص کردن نوع کاربریها؛ مالکیت کاربریها، نوع زمینهای پیرامونی روستا، همگی برروی این نقشه صورت می گیرد. بنابراین کامل ترین نقشه روستا در وضع موجود نقشه کاربری اراضی وضع موجود روستا می باشد. این نقشه بیشتر اطلاعات دیگر نقشه ها را با خود یکجا دارد.
اهم اطلاعات مورد نیاز مهندس مشاور در رابطه با روستا که ازم رکز شهرستان جمع آوری می نماید:
- مساحت مقدار زمینهای کشاورزی روستا به تفکیک آبی و دیمی از جهاد کشاورزی
- تعداد دام و طیور سطح روستا و مقدار لبنیات تولیدی از جهاد کشاورزی
- نوع و مقدار محصولات کشاورزی اهالی روستا از جهاد کشاورزی
اطلاعات گردآوری شده این سه آیتم برای بررسی وضعیت اقتصاد کشاورزی روستا و نیزموانع و مشکلات سرراه آن می باشد. نظر به اینکه اقتصاد غالب در بیشتر روستاهای کشور کشاورزی و دامداری می باشد، لذا بررسی و تحلیل دقیق اقتصاد کشاورزی روستا از اهمیت زیادی برای اهالی روستا برخوردار است. مشاور در پیشنهادات خود بایستی کاملا مراقب باشد که زمینهای کشاورزی و باغات داخل یا پیرامون روستا را که منبع اصلی درآمدی اهالی روستا است، مورد تجاوز قرار ندهد.
- میزان بارندگی و دمای روستا طی سالیان اخیر از اداره هواشناسی:
- نوع و کیفیت خاک روستا:
- میزان منابع آبهای سطحی و زیرزمینی:
بنابر توصیفات به عمل آمده می توان نتیجه گرفت که اطلاعاتی که توسط مشاور در روستا جمع آوری می شود هر کدام برای تولید یک نقشه خاص کاربرد دارند. اما اطلاعات تکمیلی که در مرکز شهرستان گردآوری می شوند، بیشتر برای تحلیل های علمی کاربرد دارند.
ب ) بررسی مشکلات و نیازهای اهالی روستا:
برای پی بردن به نوع مشکلات و نیازهای اهالی روستا هیچ کس و نهادی به غیراز مردم بومی ساکن روستا نمی تواند، آنها را بطور دقیق بازگو کند. پس ازگردآوری اطلاعات از روستا و مرکز شهرستان مربوطه و مشاهده وضعیت کلی روستا، نوبت به تشخیص مشکلات و نیازهای روستا از دو روش می باشد. روش اول مشکلاتی است، که ازسوی مردم روستا بیان می شود. روش دوم مشکلات و نیازهایی است که مهندس مشاور از لحاظ فنی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی تشخیص می دهد. مجموع این دو طیف از مشکلات بایستی در قالب یک فصل از طرح هادی طرح و ارایه گردد.
ج ) ارایه پیشنهادات و راه حل ها:
این بخش که آخرین قسمت مطالعات طرح هادی را در برمی گیرد، حاصل مطالعات بخشهای قبل است و مجموعه ایی از راه حل ها را در بر دارد. در واقع چشم انداز توسعه کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روستا را طی ده سال آتی در بر دارد.
طرح هادی از یک گزارش تایپ شده به همراه تهیه نقشه های هرب خش در اندازه A4 و یک آلبوم نقشه های روستا در اندازه A3 تشکیل شده است. البته نقشه های تحویلی به بنیاد مسکن در قالب 4 آلبوم A1 می باشد.
مهمترین نقشه های تولیدی طرح هادی عبارتند از:
- نقشه موقعیت روستا در دهستان، بخش، شهرستان، استان و کشور
- نقشه شیب عمومی روستا
- نقشه جهات توسعه و موانع توسعه روستا
- نقشه مراحل شکل گیری روستا
- نقشه کیفیت ابنیه
- نقشه معابر وضع موجود
- نقشه کاربری اراضی وضع موجود
- نقشه کاربری اراضی پیشنهادی
- نقشه معابر پیشنهادی
موضوعات مرتبط: برنامه ریزی روستایی
مشارکت زنان روستایی
گرچه تمام جوامع زنان روستایی به عنوان یک عامل مهم در نیل به اهداف توسعه روستایی مطرح بوده و در واقع نیمی از نیروی انسانی مورد نیاز توسعه روستایی می باشند ، اما
جایگاه زنان روستایی و موانع مشارکت آن ها در فرآیند توسعه
گرچه تمام جوامع زنان روستایی به عنوان یک عامل مهم در نیل به اهداف توسعه روستایی مطرح بوده و در واقع نیمی از نیروی انسانی مورد نیاز توسعه روستایی می باشند ، اما بنا به دلایل مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در عمل کمتر مورد توجه برنامه ریزان و دست اندر کاران مسایل روستایی واقع شده اند . زنان به عنوان یکی از عوامل غیر مشهود و نامرئی در اقتصاد کشاورزی ، سهم عظیمی از کل نیروی انسانی مورد نیاز بخش کشاورزی در سطح جهان را تشکیل میدهند .
زنان روستایی چه به صورت مستقیم در تولید محصولات زراعی و دامی و صنایع روستایی و چه از لحاظ کمک به بخش کشاورزی به عنوان نیروی کار ، پتانسیل قابل توجهی در جامعه به حساب می آیند و سهم این افراد در کشورهای جهان سوم به مراتب بیشتر از سایر کشورها است . معمولا" آمار و ارقامی که در خصوص سهم زنان در تولیدات کشاورزی ارایه می شود بسیار کمتر از حد واقعی است چرا که در این آمار ها غالبا" اشتغال فصلی ، پاره وقت ، بدون مزد و فعالیت های خانه داری منظور نشده است . معهذا آنان نیرویی برای ایجاد تحول و منبعی بالقوه برای پیشبرد اقتصادروستایی و افزایش هر چه بیشتر نرخ رشد تولید مواد غذایی هستند .
در جوامع روستایی ، بخش قابل توجهی از زنان نه تنها بایستی نقش کلیدیشان که عمدتا" در چارچوب اقتصاد خانه قابل طرح است را به عهده داشته باشند ، بلکه در عرصه های اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی نیز نقش رو به تزایدی را به دوش بکشند . به عبارتی زنان روستایی عمدتا" در جوامع مردسالار نه تنها کلیه وظایف
مربوط به خانه و خانه داری را به عهده دارند بلکه به جرات می توان ادعا کرد که در بسیاری از نقاط کشور بدون مشارکت زنان روستایی ، امکان تداوم بعضی از فعالیتهای اقتصادی و تولیدی روستا غیر ممکن می باشد و یا حداقل با بحران جدی مواجه خواهد شد . مطالعات حاکی از این است که زنان در فعالیت های فردی فعال بوده ولی متاسفانه هنوز در فعالیت های اجتماعی، آن چنان که باید و شاید ، وارد نشده اند . زنان روستایی الگوی فعالیت هستند ، دائم در تلاش و کوشش بوده و می توان از آنان به عنوان یک مدیر و برنامه ریز خانوار روستایی یاد کرد . زنان روستایی و محور صمیمیت و بقای خانواده خویش بوده و در خارج از خانه پا به پای مردان و حتی گاهی بیشتر در کلیه فعالیت ها کوشش می نمایند . نقش زنان در زندگی خانوار و فعالیت اقتصادی جوامع عشایری به مراتب بیشتر از نقش زنان در جوامع روستایی است و متناسب با آن نقش اجتماعی زنان عشایر کمتر از فعالیت های اجتماعی زنان روستایی است . فعالیت های تولیدی زنان نقش موثری در بقا افزایش درآمد ، رفاه و آسایش خانوار روستایی داشته و پیامد آن بهبود وضعیت تغذیه ، بهداشت ، جلوگیری از مهاجرت بی رویه ، افزایش سواد و ارتقای منزلت اجتماعی خانوار روستایی می باشد . با وجود روشن بودن نقش سازنده زنان در تولید و اقتصاد روستا و کشور ، آنان از پایگاه اجتماعی مناسبی برخوردار نبوده و به خصوص در مناطق روستایی و عشایری از برنامه های آموزشی و رفاهی محروم گشته اند . لذا باید به زنان و نقش آنان در توسعه توجه خاص صورت گیرد تا زنان دریابند که اولا" مهم و کارساز هستند ، ثانیا" نیازهای آموزشی و خلاءهای فنی زیادی دارند و ثالثا" تلاش جهت تقویت و تواناسازی خود را نباید فراموش کنند.
درحال حاضر فعالیت زنان در صحنه کشاورزی به چند صورت انجام می گیرد . الف : به عنوان عضوی از خانه بهره بردار ب : به عنوان سرپرست خانواده و مالک ج : به عنوان نیروی مزد بگیر میزان مشارکت زنان روستایی در فعالیت های کشاورزی نقاط مختلف کشور بستگی به خصوصیات فرهنگی مناطق ، نوع نظام بهره برداری از اراضی ، ترکیب خانواده ، نوع فعالیت کشاورزی ، خصوصیات طبیعی منطقه و عوامل اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی دارد . در سطح جهانی نیز نقش زنان قابل توجه می باشد و جالب توجه این که در اکثر موارد از یک طرف زنان خانوار مزد نمی گیرند و از طرف دیگر کارگران زن مزد کمتری نسبت به مردان دریافت می کنند.
همچنین از نظر اقتصادی در بسیاری از موارد،بخش عظیمی از زنان روستایی خانه دار به عنوان جمعیت غیرفعال به حساب آورده می شونداین در حالی است که آنان نقش مهمی در افزایش درآمد خانه و تامین رفاه سایر اعضا دارند.
مبحث دختران و زنان روستایی و حل مشکلات عقب ماندگی تاریخی و اعاده حقوق اجتماعی آنان همان قدر که مهم و ضروری و تعیین کننده است، امری حساس و دقیق نیز می باشد ، چرا که فرهنگ پدرسالاری حاکم در جوامع روستایی ، زنان را در موقعیت پایین تری قرار داده است. به گونه ای که در بعضی از جوامع زنان فقط وظیفه تولید مثل و تربیت فرزندان را به عهده دارند و حداکثر به عنوان نیروی کار به حساب می آیند و از هر گونه حق اظهار نظر و تصمیم گیری در محیط خانواده و اجتماع محروم هستند. در ایران به دلیل سنت و آداب و روسومی که از گذشته به ارث رسیده است ، عدالت اجتماعی در خصوص زنان روستایی به خوبی اجرا نشده است و رفاه و آسایش این گروه را با مشکل مواجه کرده است . مطالعات اقتصادی - اجتماعی نشان داده است که موانع متعددی در مسیر نقش زنان در توسعه وجود دارد که عمده آن ها به شرح ذیل می باشد :
1- موانع فردی شامل :
1-1- پایین بودن سواد که علاوه بر مشکلات فراوان منجر به عدم اعتماد به نفس ، احساس حقارت ، کناره گیری و خود کم بینی می شود .
1-2- حجم زیاد فعالیت آنان و افزایش کار داخل و خارج خانه به دلایل مختلف از جمله مهاجرت فصلی مردان و تنوع زیاد کار زنان روستایی ( بچه داری ، امور منزل ، کشاورزی ، صنایع دستی ، دامپروری )
1-3- کم بودن اطلاعات ، دانش و آگاهی های علمی و کاربردی آن ها
1-4- سوء تغذیه و پایین بودن ضریب سلامت و بهداشت فردی
2- موانع خانوادگی
2-1- عدم آگاهی نسبت به نحوه برخورد با دختران و زنان
2-2- تعصبات خانوادگی و موافقت نکردن شوهر یا پدر با حضور زنان در فعالیت های اجتماعی و اقتصادی به دلایل مختلف فرهنگی و یا تمایل نداشتن به از دست دادن نیروی کار منزل
2-3- باور و نگرش منفی نسبت به توانایی آنان
2-4- تبعیض های جنسیتی
2-5- فقر اقتصادی خانواده
3- موانع اجتماعی
3-1- آداب و سنن غلط نظیر خرافات ، تقدیر گرایی و ...
3-2- مردسالاری و عدم اجازه حضور زنان در فعالیت های گروهی
3-3- دسترسی کم زنان به اعتبارات و تسهیلات،نهاده ها و عوامل تولید
3-4- دور از دسترس بودن خدمات ترویجی و سوگیری فعالیت های اجتماعی و برنامه های مشارکتی به سمت مردان
3-5- کمبود متخصصان زن جهت آموزش زنان روستایی
3-6 - مشکلات دسترسی به خدمات و تسهیلات اجتماعی و بهداشتی
3-7- پایین بودن میزان دستمزد زنان روستایی در مقایسه با مردان
تواناسازی زنان روستایی
توانا سازی فرآیندی است که طی آن افراد برای غلبه بر موانع پیشرفت، فعالیت هایی انجام می دهند که باعث تسلط آن ها در تعیین سرنوشت خود شود .
در این راستا مهارت های لازم برای توانا سازی زنان به سه دسته کلی قابل تقسیم می باشد :
فرآیند توسعه شامل مشارکت گروه های هدف نیز می باشد و افراد قابلیت های توسعه ای خویش را در مورد تشخیص وفائق آمدن بر مشکلات تقویت می نمایند . چنانچه مساوات بین زن و مرد محور تعریف توسعه امور زنان باشد ، این مساله به همراه خود لزوم تفویض اختیارات به زنان را برای فائق آمدن بر تنگناهایی که در امر مساله برابری زنان در جوامع مردسالاری وجود دارد را در بر می گیرد . در یک بحث کلی می توان اختیارات زنان را در پنج مرحله برابری نشان داد و باید در نظر داشت که مساله اختیارات زنان یک بخش اساسی از فرآیند توسعه در هر مرحله می باشد . به عبارتی فرآیند توسعه امور زنان در پنج مرحله از برابری قابل تعیین است . این پنج مرحله منجر به افزایش برابری و نهایتا" به افزایش توانایی زنان منجر می شود که عبارتند از : رفاه ، دسترسی به عوامل تولید ، آگاهی ( دانش ) ، مشارکت و کنترل.
مرحله اول : رفاه
در این مرحله مسایل رفاه زنان در مقایسه با مردان در مواردی مانند وضعیت تغذیه ، درآمد و ... مورد بحث قرار می گیرد . در این جا در واقع وضعیت موجود و مطلوب زنان توصیف می گردد . فعالیت زنان برای پیشبرد رفاه خویش نسبت به مردان ، آن ها را در گیر فرآیند توانا سازی و درگیری مراحل بالاتر برابری می نماید.
مرحله دوم : دسترسی
تولید پایین تر زنان نسبت به مردان از محدودیت آنان برای دسترسی به عوامل تولید مثل سرمایه ، زمین و ... است . زنان دسترسی کمتری به کارهای اداری دستمزد ، خدمات و آموزش های مهارت زا دارند که استخدام و تولید را ناممکن می سازد . در این جا برابری به این معنا است که زنان حق مساوی دسترسی به موارد فوق را دارند . هنگامی که زنان سعی بر فائق آمدن موانع در راه دسترسی به منابع را دارند ، به ناچار با تبعیضات برخورد خواهند کرد .
مرحله سوم : آگاهی
یعنی این که زنان چگونه مفهوم فرآیند توسعه را در حد نابرابری ساختاری درک می کنند . زنان باید درک کنند که مشکلات آنان از بی کفایتی و کمبودهای شخصیتی آنان ناشی نمی شود ، بلکه آنان به وسیله یک سیستم اجتماعی که در آن تبعیضات صورت رسمی و قابل قبول به خود گرفته است ، عقب نگه داشته شده اند . باید نگرشی خاص به جامعه معطوف شود که نشان دهد که تبعیضاتی که قبلا" طبیعی و واقعیتی غیر قابل تغییر قلمداد می شدند ، تغییر پذیر هستند. در این سطح ، برابری به معنای باور داشتن به برابری در نظر گرفته شده است .
مرحله چهارم : مشارکت
مشارکت به معنای حضور زنان در تمام مراحل توسعه ، بررسی نیازها ، شناسایی مشکلات ، برنامه ریزی ، مدیریت، اجرا و ارزشیابی است. برابری در مشارکت به معنای مشارکت در یک جامعه مردسالار به آسانی به دست نخواهد آمد.برابری در مشارکت دادن زنان در پروژه هایی است که آنان به نحوی در آن ذینفع هستند و دخالت دادن این زنان باید به نسبت تعدادشان باشد .
مرحله پنجم : کنترل
افزایش مشارکت زنان در حد تصمیم گیری ، آنان را به سوی توسعه فزاینده سوق و آنان را تواناتر می نماید . به طوری که این مشارکت برای کسب افزایش کنترل در عوامل تولید و تضمین برابری دسترسی به منافع و توزیع عادلانه منافع باشد . برابری کنترل به معنای توازن قدرت بین زنان و مردان است و این به معنای آن است که هیچ کدام از آن ها در مقام فرمانروایی نخواهند بود . در این جا منظور از تواناسازی زنان تعویض مردسالاری به زن سالاری نیست بلکه برای معرفی برابری جنسیتی در فرآیند توسعه است . برابری در کنترل برای استفاده از سود برابر برای زنان لازم است .
خلاصه در مشارکت مطلوب و کارآمد زنان در توسعه ابتدا باید نقش آنان در جریان توسعه را به درستی مشخص کرد و سپس موانع مربوط به ایفای نقش آنان را شناسایی و توجه نمود که آنان هم در امور داخل منزل و هم فعالیت های خارج منزل نقش مهمی دارند . ضمن این که توانایی دارند که نقش مادر ، همسر ، تولید کننده ، مدیر و برنامه ریز را به خوبی ایفا نمایند.
مهارت های انسانی | مهارت های ادراکی | مهارت های فنی و تخصصی | ||||||||||||||
|
|
|
برگرفته از مجله دهاتی شماره 34 تیر ماه 1385
برچسبها: مشارکت زنان روستایی
موضوعات مرتبط: برنامه ریزی روستایی
جایگاه روستا در برنامه های کلان
با پايان جنگ تحميلي، تدوين برنامه کلان توسعه در دستور کار سازمان برنامه و بودجه وقت قرار گرفت و در سال 68 اولين برنامه پس از انقلاب به نام «قانون برنامه اول توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي» به تصويب مجلس شوراي اسلامي رسيد و به اجرا درآمد. در سال هاي جنگ برنامه اي اجرا نشد و هر ساله هيئت دولت اقدام به بودجه بندي مي کرد. در اين سال ها اهداف عمراني و اقتصادي کشور برپايه تبصره هاي بودجه سالانه تنظيم مي شد و همواره بخش کشاورزي محور توسعه ملي قرار مي گرفت. تشکيل جهاد سازندگي و بنياد مسکن در سال 58 باعث شد که اقدامات عمراني گسترده اي درمحيط روستايي کشور انجام شود. به ويژه در سال 62 وظيفه عمران روستايي از وزارت کشاورزي و عمران روستايي منتزع و به جهاد سازندگي واگذار شد و پس از يک سال اين نهاد به وزارتخانه تبديل شد.
در طول دهه اول انقلاب علي رغم افزايش قابل ملاحظه برخورداري جامعه روستايي از تسهيلات و امکانات زير بنايي، اقدامات انجام شده به دلايل مختلف از جمله نامشخص بودن استراتژي توسعه و نبودن برنامه اي هماهنگ و تمرکز امکانات درمراکز شهري پاسخگوي نيازهاي اساسي روستاييان نبوده و در زمينه هاي مختلف به ويژه تخصيص امکانات کافي و ارايه خدمات گوناگون اجتماعي ـ اقتصادي با موفقيت دلخواه همراه نبوده است. علاوه بر اين نبود برنامه ريزي هاي هماهنگ و وجود نهادهايي که به طور موازي به فعاليت مشغول بودند و نهايتاً عدم انطباق بسياري از فعاليت ها، برنامه ها و نيازهاي اساسي جامعه روستايي، موانعي براي دولت در زمينه ايجاد نظامي هماهنگ در عمران روستايي ايجاد کرد.
پرداختن به مقوله توسعه روستايي به مثابه يک فرآيندي است که مي بايست وضعيت جوامع روستايي را در همه ابعاد اجتماعي، اقتصادي و زيست محيطي و.. . ارتقاء داده و در تعامل با مناطق شهري و بخش هاي ديگر، امکان دستيابي به تعادل هاي منطقه اي و ملي را فراهم سازد. چراکه جمعيت روستاهاي ايران حدود 38% از کل جمعيت کشور را شامل مي شود، لذا هرگونه تحرک اقتصادي اجتماعي آنان در سطوح ملي و منطقه اي بر بسياري از موضوعات تاثيرگذار خواهد بود. علي رغم اين که براي ارزيابي جايگاه روستا در برنامه هاي کلان مي بايست حوزه وسيعي از روندها و فعاليت ها مورد ارزيابي قرار گيرند، ولي به دليل فراهم نبودن زمينه هاي لازم، در برخي از برنامه هاي توسعه(اول تا سوم) روستا فقط از بعد عمران روستايي مورد توجه قرار گرفته است.
برنامه اول توسعه اقتصادي، اجتماعی و فرهنگی (66-1362)
اولین برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در مقطع زمانی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، برای سالهای 62 تا 66 تدوین گردیده بود که اين برنامه به تصويب مجلس شوراي اسلامي نرسيد. در جدول شماره 9 اهداف اصلی و الگوی توسعه این برنامه نشان داده شده است.
جدول9): هدف و الگوي توسعه در برنامه اول(66-62) توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
اهداف اصلي برنامه | بر اساس هدفهاي اقتصادي - اجتماعي كشور، نيل به خودكفايي در بخش كشاورزي، كاهش سهم بخش نفت، رشد صنعتي، تأكيد بر دستيابي به اهداف قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران در زمينههاي فرهنگي، بهداشتي و اجتماعي، و استقرار اقتصادي ناوابسته و متكي به منابع داخلي و تأمين منافع مستضعفين جامعه، عوامل اصلي تعيين كننده حجم و تركيب توليدات ملي در بيست سال آينده |
الگوي توسعه | بخش نفت همواره به عنوان موتور محرك رشد، جهت تأمين منابع لازم براي پسانداز و سرمايهگذاري مطرح است. تداوم رشد اقتصادي كشور، به رشد بيشتر بخش نفت وابسته بوده و در جريان رشد و توسعه اقتصادي، هيچگاه پيوند و رابطه ارگانيك لازم بين اين بخش و ساير بخشها ايجاد نشده، و استمرار رشد اقتصادي به افزايش حجم و تركيب ناموزون مصرف، در دو بخش دولتي و خصوصي وابسته است. در نتيجه، سرمايهداري وابسته، ايجاد و تقويت گرديد. اين امر سبب ركود صادرات غير نفتي، و اشاعه فرهنگ واسطهگري و دلالي در دو بخش دولتي و خصوصي شد. |
برنامه اول توسعه اقتصادي، اجتماعی و فرهنگی (72-1368)
اولین برنامه پنج ساله توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برای سالهای 1372- 1368 تصویب شد. در این برنامه، توسعه روستایی همانند سه برنامه اول قبل از انقلاب دارای فصل مستقلی نیست و «برنامه های توسعه روستایی در قالب هدفهای ملی، عمران منطقه ای، کشاورزی وآمایش مد نظر قرار گرفته است(رکن الدین افتخاری، 1372 :62) در این برنامه دولت در قالب برنامه های اجرایی بخشی و تبصره های قانونی به تخصیص اعتبار برای مناطق روستایی پرداخته وبردو الگوی بنیادی زیردرتوسعه روستایی تأکیدکرده است:
1- تأکید بر راهبردهایی که موجب تغییرات مطلوب در ساختار تولیدی اجتماعات روستایی می شوند.
2- افزایش تولیدکشاورزی و بهبود معیارهای زندگی کشاورز وخانواده وی.
الگوی اول از طریق بهبود وضعیت مالکیت زمین، اصلاحات ارضی، بهره وری از منابع طبیعی بالقوه و سایر فعالیتهایی که باید موجب ارتقای وضعیت اقتصادی- اجتماعی در مناطق روستایی شوند پیگیری می شود و الگوی دوم مبتنی بر گسترش برنامه های نوین کشاورزی و به کارگیری تکنولوژی مناسب است. در قالب این برنامه، توسعه در زمینه کشاورزی به عهده وزارت کشاورزی بود که در سال 1356 از ادغام دو وزارتخانه «کشاورزی و منابع طبیعی»و«تعاون و امور روستاها»تحت عنوان وزارت کشاورزی و عمران روستایی تشکیل شده بود و سپس در سال 1362 با تشکیل وزارت جهاد سازندگی بخش عمران روستایی از وزارت کشاورزی منفک و به عهده وزارت جهاد سازندگی گذاشته شد. از جمله اهداف این وزارتخانه ها، حرکت به سوی استقلال و خودکفایی کشور، بهبود اوضاع اجتماعی و اقتصادی مناطق روستایی و عشایری، ایجاد زمینه جهت رشد شخصیت انسانی روستائیان از طریق مشارکت و نظارت آنان در فعالیتهای روستایی و بسیج مردم جهت سازندگی و عمران روستایی است. (ازکیا وغفاری، 1386: 123) درخلال برنامه اول شاهد تشکیل نهادها و مجموعه هایی چون هیئتهای هفت نفره واگذاری زمین و مشاع های تولیدی، مراکز خدمات کشاورزی و تعاونی های تولید کشاورزی هستیم که تأثیر گذاری مستقیمی بر روند توسعه روستایی داشته اند.
جدول10): هدف و الگوي توسعه در برنامه اول(72-68) توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
اهداف اصلي برنامه | بازسازي و تجهيز بنيه دفاعي و تأمين نيازهاي ضروري آن بر مبناي اهداف دفاعي تعيين شده، بازسازي و نوسازي ظرفيتهاي توليدي و زيربنايي و مراكز جمعيتي خسارت ديده در طول جنگ تحميلي، در چارچوب اولويتهاي برنامه، گسترش كمي و ارتقاي كيفي فرهنگ عمومي تعليم و تربيت و علوم و فنون در جامعه، با توجه خاص نسبت به نسل جوان، ايجاد رشد اقتصادي در جهت افزايش توليد سرانه، اشتغال مولد و كاهش وابستگي اقتصادي، با تأكيد بر خودكفايي محصولات استراتژيك كشاورزي و مهار تورم، تلاش در جهت تأمين عدالت اجتماعي اسلامي، تأمين حداقل نيازهاي اساسي آحاد مردم، تعيين و اصلاح الگوي مصرف در جهت تعيين نيازهاي انسان و جامعه، در جريان رشد و تكامل مادي و معنوي با حفظ كرامت و آزادگي انسان، اصلاح سازمان و مديريت اجرايي و قضايي كشور در ابعاد مختلف، تلاش در جهت امنيت قضايي و تحكيم مباني نظري و عملي، تساوي عموم در برابر قانون و اجراي عدالت و حمايت از آزاديهاي مشروع فردي و اجتماعي، سازماندهي فضايي و توزيع جغرافيايي جمعيت و فعاليت، متناسب با مزيتهاي نسبي هر منطقه، به استثناي مواردي كه ملاحظات سياسي و نظامي ايجاب مينمايد. » |
الگوي توسعه | ايجاد وضعيتي جديد با تكيه بر سازوكارهاي بازار و مشاركت بخش خصوصي، استفاده از ظرفيتهاي بلااستفاده، توجه به بخش كشاورزي و تأكيد عمده بر توسعه صنايع سرمايهاي و واسطهاي از طريق تقويت بنيههاي توليد داخلي، استفاده حداكثر از ظرفيتهاي معدني كشور در جهت توسعه صادرات غير نفتي، و همچنين ايجاد ارتباط منطقي با فعاليتهاي بخش صنعت، انجام سرمايهگذاريهاي لازم، جهت افزايش امكان صدور نفت و همچنين افزايش توليد فرآوردههاي نفتي، بازسازي واحدهاي مسكوني خسارت ديده طي سالهاي جنگ تحميلي، در چارچوب سياستهاي بازسازي كشور و بهبود روند ساخت مسكن جهت پاسخگويي به نياز جامعه. |
همانگونه که گفته شد، در اين برنامه که مشتمل بر 26 بخش بود، فصل مستقل و مجزا به عمران روستايي اختصاص نداشت. در واقع فصل و يا بخشي به عنوان عمران روستايي در اين برنامه مد نظر گرفته نشد و از اين جهت مشابه برنامه هاي اول تا سوم عمراني قبل از انقلاب بود. برنامه هاي عمراني روستايي در بخش هاي مختلف برنامه ريزي به ويژه کشاورزي، آب، برق، مسکن مخابرات، بهداشت و درمان، پست و. . . پراکنده بود که در زمينه عمران روستايي، نمونه کامل يک برنامه بخشي محسوب مي شود. علاوه بر اهداف و سياست هاي بخشي هر يک از بخش هاي برنامه که بعضاً به عمران روستايي به ويژه در زمينه ارايه خدمات زير بنايي و رفاهي مي پرداخت، برخي از اهداف و سياست هاي کلي نيز به طور مستقيم و غير مستقيم به عمران و سازماندهي نواحي روستايي مي پرداخت.
اهداف و سياست هاي کلي برنامه اول توسعه در زمينه عمران روستايي شامل:
1- ايجاد رشد اقتصادي در جهت افزايش توليد سرانه، اشتغال مولد و کاهش وابستگي اقتصادي با تأکيد بر توليد محصولات استراتژيک کشاورزي و مهار تورم.
2- تلاش در جهت تأمين و ارتقاي سطح سلامت افراد تأمين حداقل نيازهاي اساس عامه مردم و
3- سازماندهي فضاي و توزيع جغرافيايي جمعيت و فعاليت ها، متناسب با مزيت هاي نسبي هر منطقه در برنامه پنج ساله دوم توسعه (78-1374)
برنامه دوم توسعه اقتصادي، اجتماعی و فرهنگی (78-1374)
برنامه پنج ساله دوم توسعه کشور در سال 72 تدوين شد و قرار بود براي سال هاي 77-73 اجرا شود ولي به دليل مشکلاتي که در روند تصويب آن بوجود آمد، با دو سال تأخير اجرا شد. در اين برنامه، برخلاف برنامه اول توسعه يکي از بخش هاي برنامه «عمران روستايي و عشايري» بود، که يکي از دو فصل آن به «عمران و نوسازي روستاها» اختصاص يافت. وجود فصل عمران روستايي در اين برنامه مانع پراکنده شدن برنامه هاي عمران روستايي در ساير بخش ها و فصل هاي برنامه نشده و با توجه به بخشي بودن نظام برنامه ريزي بخشي از برنامه ها و طرح هاي توسعه و عمران روستايي در ديگر بخش هاي برنامه پراکنده شده اند.
در برنامه پنج ساله دوم توسعه كشور، فصل مستقلي راجع به عمران روستايي ديده مي شود و امكان ارزيابي مشخص اهداف، سياستها و برنامه هاي اجرايي آن وجود دارد. نتايج ارزيابيها نشان مي دهد كه اين برنامه، حداقل نسبت به برنامه هاي توسعه بعد از انقلاب اسلامي، بدليل رعايت نسبي اصول برنامه ريزي از لحاظ ترتيب و وضوح اهداف، سياستها و برنامه هاي اجرايي و داشتن فصل مستقل عمران روستايي مزايايي دارد. با اينحال معايب و نارسائيهاي عمده اي نيز در محتوا و عملكرد برنامه عمران روستايي آن وجود دارد كه از بين آنها مي توان به عدم جامعيت اهداف و برنامه هاي توسعه روستايي بدليل حاكميت نظام برنامه ريزي بخشي در كشور، نارسائي و عدم هماهنگي و عدم انطباق كامل بين اهداف، سياستها و برنامه هاي اجرايي با يكديگر و همچنين اجراي محدود برنامه ها و تحقق نسبتاً كم اهداف كمي اشاره كرد. در مجموع، نارسائيهاي اساسي در محتواي برنامه و عملكرد اجرايي آن باعث شده تا عليرغم تخصيص و هزينه اعتبارات نسبتاً زياد، باز هم اهداف كمي و كيفي عمران روستايي تحقق چنداني نيابد. به همين دليل بايد با بازنگري برنامه هاي گذشته، در برنامه هاي آتي عمران روستايي اصلاحات لازم بوجود آيد.
تأکید بر توسعه صنعت در فضاهای روستایی، مطالعه و طراحی ساختار فضایی مطلوب، و تجهیز سلسله مراتبی مراکز روستایی مهمترین سیاستهای توسعه روستایی در این برنامه بوده اند (سازمان برنامه و بودجه، 1378: 285 )
هدف هاي کيفي اين برنامه در فصل عمران روستايي شامل:
· توسعه يکپارچه فضاهاي داراي ظرفيت بالقوه رشد روستايي
· بهبود کيفيت زيست، اصلاح ساختار کالبدي و بهبود کيفيت سکونتگاه هاي روستايي
· ارتقاء نقش روستاييان در اداره امور روستاها
· ارتقاء ظرفيت اشتغال زايي صنايع کوچک و دستي در محيط هاي روستايي.
· برقراري تناسب بين ارايه خدمات جمعيت روستايي
· اصلاح الگوي استقرار جمعيت در نواحي روستايي.
· ساماندهی جمعیت نقاط کوچک و پراکنده روستایی در مراکز جمعیتی با امکانات توسعه
· اصلاح ساختار کالبدی سکونتگاههای روستایی
· تنوع بخشی به فعالیت های تولیدی
· ایجاد شرایط لازم جهت واگذاری امور روستاها به نهادهای مدیریتی و مردمی
· ارتقای مهارت فنی و افزایش بهره وری روستائیان. (سازمان برنامه و بودجه، 1372: 64 )
جدول11): هدف و الگوي توسعه در برنامه دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
اهداف اصلي برنامه | تلاش در جهت تحقق عدالت اجتماعي، رشد فضائل بر اساس اخلاق انساني و ارتقاي كمي و كيفي فرهنگ عمومي جامعه، هدايت جوانان و نوجوانان در افزايش بهرهوري، تربيت انساني، رشد و توسعه پايدار اقتصادي با محوريت بخش كشاورزي، اصلاح ساختار نظارتي اجرايي و قضايي كشور، در جهت تحقق اهداف برنامه، تقويت مشاركت عامه مردم، تلاش در جهت كاهش وابستگي اقتصاد كشور به درآمدهاي حاصل از نفت و توسعه صادرات غير نفتي، تقويت بنيه دفاعي كشور، رعايت اصول مصلحت كشور در سياست خارجي، تلاش در جهت حاكميت كامل قانون و حفظ امنيت همه جانبه، نظم اجتماعي و وجدان كار، نظام دهي و بهكارگيري تحقيقات، ايجاد تعادل در بخشهاي اقتصادي (تعاوني، خصوصي و دولتي) |
الگوي توسعه | توسعه و بهبود كيفيت شرايط عمومي زندگي مردم، مشتمل بر بهبود توزيع درآمد و ثروت و كاهش ضريب جيني، تأمين بهداشت عمومي و گسترش بيمه همگاني، جهت دادن كمكهاي انتقالي دولت در قالب يارانهها، توجه به مناطق محروم با اولويت اشتغال و بهداشت، اصلاح سيستم مالياتي، توسعه امنيت قضايي و. . . |
برنامه سوم توسعه اقتصادي، اجتماعی و فرهنگی (83-1379)
با در اين برنامه، توسعه و عمران روستايي يکي از فصل هاست، که در آن متفاوت با برنامه هاي قبلي، ابتدا وضع موجود نواحي روستايي، مشکلات و تنگناهاي اين نواحي سپس چالش هاي توسعه و عمران روستايي بررسي شده است، در مرحله بعد به ترتيب سياست هاي استراتژيک، سياست هاي اجرايي در راهکارهاي اجرايي فصل توسعه و عمران روستايي به شرح ذيل ارايه شده است:
ـ ساماندهي عمران روستاها با توجه به نقش و عملکرد اقتصاد روستايي از طريق تحول ساختاري در نظام توليد، به منظور بهره برداري مناسب از منابع و عوامل طبيعي موجود و استفاده از فن آوري مناسب.
ـ حمايت از ايجاد دخالت هاي تأمين کننده اعتبارات خود، به منظور ارايه تسهيلات به روستاييان و تجهيز منابع جديد به شيوه هاي مختلف
ـ تجديد سازمان تشکيلات کنوني عمران روستايي براي ايجاد هماهنگي هاي لازم، تمرکز زدايي و جامع نگري، جلوگيري از فعاليت هاي امروزي مشابه، شفاف کردن وظايف و نقش ها، کاهش حيطه هاي تصدي و اجراي فعاليت هااي دقيق
ـ سطح بندي و ارايه خدمات و تجهيز فضاهاي روستايي کشور طبق استانداردهاي ضوابط خدمات رساني و نتايج طرح هاي مصوب توسعه و عمران منطقه اي.
ـ تهيه و اجراي برنامه هاي راهبردي، ساختاري و عملياتي به منظور توسعه هماهنگ و يکپارچه مناطق توسعه نيافته با استفاده از منابع و امکانات موجود.
گفتني است در برنامه سوم توسعه متفاوت با برنامه هاي گذشته، امور سازماندهي عشاير در قالب «فصل توسعه و عمران روستايي» گنجانده شد.
جدول12): هدف و الگوي توسعه در برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
اهداف اصلي برنامه | اهتمام به امر عدالت اجتماعي و اولويت آن به عنوان يك هدف و مبناي محوري در جامعه، تأمين حقوق و آزاديهاي مشروع و قانوني همه شهروندان و ايجاد و تقويت فضاي مطمئن و قانونمند براي كليه فعاليتها، واگذاري شركتهاي دولتي به بخشهاي خصوصي و تعاوني، حذف انحصارات، تمركززدايي از ساختار اداري و اقتصادي، هدفمند نمودن سياستهاي حمايتي دولت، استقرار نظام تأمين اجتماعي، توجه به امر اشتغال و ايجاد حداكثر تحرك و تأمين فرصتهاي شغلي، ايجاد جهش در صادرات غير نفتي و كاهش وابستگي به درآمدهاي حاصل از صدور نفت خام، اصلاح نظام مالياتي و. . . |
الگوي توسعه | مركز كليه فعاليتهاي مربوط به رشد و توسعه اقتصادي به سمت عدالت اجتماعي، كاهش فاصله طبقاتي، رفع محروميت ايجاد نظام جامع تأمين اجتماعي، مهار تورم و حفظ قدرت خريد گروههاي متوسط و كم درآمد جامعه، كمك به سرمايهگذاري و ايجاد اشتغال، اصلاح نظام مالياتي جهت برقراري عدالت، توسعه و عمران روستاها و توجه به معيشت روستانشينان، تشويق سرمايهگذاري و كارآفريني و توسعه فعاليتهاي اشتغالزا در جهت كاهش بيكاري، عدم ترجيح بخشهاي خصوصي و تعاوني در برخورداري از امتيازات و دسترسي به اطلاعات، جهش صادرات غير نفتي و كاهش وابستگي به درآمدهاي حاصل از صادرات نفت، افزايش توليد داخلي به ويژه در زمينه كشاورزي، آموزش و بازآموزي نيروي انساني در سطوح مختلف، جذب منابع خارجي و. . . |
از زمره اهداف برنامه سوم (1379 – 1383 ) که گروههای آسیب پذیر به ویژه روستائی را در بر می گیردتلاش برای حفظ قدرت خریدگروههای کم درآمد، فراهم آوردن زمینه های اشتغال و تشویق سرمایه گذاری وکارآفرینی، اهتمام به توسعه وعمران روستاها و توجه ویژه به معیشت روستائیان، تامین امنیت غذایی و خود کفایی در کالاهای اساسی با افزایش تولید داخلی بویژه کشاورزی، گسترش و عمق بخشیدن به روحیه تعاون و مشارکت عمومی و رفع محرومیتها به خصوص در مناطق روستایی کشوراست. (سازمان مدیریت و برنامه ریزی، 1381 : 1176 –1177)
بررسی برنامه های توسعه روستایی بعد از انقلاب در دوره 11 ساله، از اول انقلاب تا پایان جنگ تحمیلی و از دوره بعد از جنگ تاکنون نشان دهنده ویژگی های زیر است:
1- بررسی ها نشان می دهدکه سیاستهای توسعه روستایی در بعد از انقلاب، قبل از همه واکنشی بود نسبت به سیاستها و پیامدهای نه چندان توسعه ای قبل از انقلاب.
2- دوره اول (11 ساله ) با دوره بدون برنامه ای مشخص شد که هیچ راهبرد مشخصی چه در سطح ملی و چه درسطح روستایی درآن ارائه نشد و غالبا اقدامات در قالب رویکرد اجتماعی و نیازهای اساسی صورت گرفت. در این دوره دولت به سازماندهی مجدد مدیریت سنتی کشاورزی و ایجاد نهادهای انقلابی در اجرای برنامه های زیر بنایی و.. . به منظور حل سریع معضل توسعه نیافتگی روستایی وکشاورزی اقدام کرد. اما این اقدامات در زمینه تولیدکشاورزی، اشتغال روستایی و افزایش سطح زندگی روستائیان موفقیت چندانی بدست نیاورد.
3-در دوره دوم که همراه با تدوین برنامه پنج ساله اقتصادی و اجتماعی از سال 1368 مشخص می شود غالبا رشد اقتصادی و بعدها توسعه صنعتی در چارچوب برنامه های تعدیل ساختاری دنبال می شد. در برنامه اول و دوم محور توسعه بخش کشاورزی تعیین و در برنامه سوم بدان تاکید شد و بخش قابل توجهی از اهداف که در برنامه دوم تحقق نیافته بود در اهداف برنامه سوم گنجانده شد. ارزیابی ها حاکی از این است که علی رغم محوریت کشاورزی، تخصیص اعتبارات و سرمایه گذاری ها، این بخش در مقایسه با سایر بخشها نوسانات زیادی تجربه کرد. (شکوری، 1384 : 245- 244 )
بطور کلی سیاست توسعه روستایی بویژه کشاورزی بعد از انقلاب در افزایش تولید محصول در مقایسه با قبل از انقلاب موفق بود اما این افزایش با تقاضای جمعیت رو به رشد مطابقت نکرد. رشد محصول بیشتر یا حرکتهای مردمی در قالب جهاد سازندگی و امثال آن صورت گرفت که از یک برنامه منسجم و پایدار توسعه ای تبعیت نکرد. بعلاوه علی رغم فعالیت های عمرانی و زیر بنایی قابل توجه در روستاها، در ماهیت، این برنامه ها به ندرت در کاهش فاصله طبقاتی بین گروهها وقشرها، افزایش درآمد، کاهش فقر و تنزل شکاف بین شهر و روستا موثر بوده اند. (همان: 247- 246 )
برنامه چهارم توسعه، اجتماعی و فرهنگی (83-1379)
سياستهاي کلي برنامه چهارم نيز در قالب 4 فصل ارايه شده است که عبارتند از: 1) امور فرهنگي، علمي و فناوري، شامل بندهاي 1 تا 11، 2) امور اجتماعي، سياسي، دفاعي و امنيتي، شامل بندهاي 12 تا 27، 3) امور مربوط به مناسبت سياسي و روابط خارجي، شامل بندهاي 28 تا 33 و 4) امور اقتصادي، شامل بندهاي 34 تا 52.
عناصر و ابعاد توسعه روستايي در برنامه چهارم، فاصله بسيار زيادي با عناصر و ابعاد توسعه روستايي در معناي حقيقي آن دارد. با نگاهي به اهداف کلي توسعه روستايي در برنامه چهارم مي توان به عدم جامعيت اين اهداف پي برد. در حالي که با مرور تجربيات جهاني مي توان دريافت که از اوايل دهه 1970 توسعه روستايي به صورت بهتر و جامعتري مورد توجه قررار گرفته است. به هر حال در برنامه چهارم توسعه اقتصادي اجتماعي به علت حاکميت برنامه ريزي بخشي، به توسعه روستايي در قالب بخش کشاورزي پرداخته شده است که ان هم بسيار نارساست. درحالي که بخش کشاورزي و برنامه ريزي جهت توسعه آن، تنها جزئي از توسعه روستايي به شمار مي آيد. در فصل سوم سند ملي توسعه بخش کشاورزي و منابع طبيعي در برنامه چهارم که در حقيقت به بررسي وضع موجود کشاورزي و منابع طبيعي اختصاص يافته است، تنها در کمتر از دو صفحه به بررسي وضع موجود توسعه روستايي پرداخته است. اما متاسفانه در اين بررسي تنها برخي از جنبه هاي عمران روستايي (نه توسعه روستايي) اشاره شده است. در حالي که لازم است طيف وسيعي از ابعاد توسعه روستايي مورد بررسي قرار گيرد تا بتوان در راستاي توسعه روستايي گامي برداشته شود. توسعه روستايي عبارتست از دگرگوني در روشهاي توليد و سازمان اقتصادي جامعه و نيز تحول در امور زيربنايي، سياسي، اجتماعي، مناسبات ميان اعضاي جامعه و حتي تحول در بينش و گرايش نظري غالب روستائيان نسبت به زندگي، کار و رشد آنان(شهبازي، 1372، ص 94 ). بنابراين توسعه روستايي صرفاٌ به معناي برخي از جنبه هاي عمران روستايي نيست.
بخش عمدهاي از سياستهاي کلي برنامه چهارم در قالب سياستهاي کلي برنامههاي قبلي عيناً وجود داشته و برخي نيز با مضمون و يا مشابه سياستهاي کلي قبلي بوده است. بعضي از سياستها نيز تفصيل سياستهاي کلي برنامههاي قبل يا خلاصه شده آنها است. همانطور که در جدول زير مشاهده مي شود سياستهاي کلي برنامه چهارم را در مقايسه با موارد متناظر و يا مشابه مندرج در سياستهاي کلي برنامه قبل نشان داده شده است. که اين امر بيانگر سطحي بودن توجه برنامه به روستا و مسائل مربوط به آن در انتخاب راهبردها و سياست هاي توسعه مي باشد.
جدول13): سياستهاي کلي مشترک برنامه چهارم و برنامه سوم توسعه
سياست متناظر در برنامه سوم | سياست برنامه چهارم |
اصلاح نظام مالياتي در جهت برقراري عدالت در گرفتن ماليات، توجه به ضرورت توليد و سرمايهگذاريهاي توليدي، و ايجاد انگيزههاي مردمي در پرداختن ماليات | ـ مهار تورم و افزايش قدرت خريد گروههاي کمدرآمد و محروم و مستضعف و کاهش فاصله بين دهکهاي بالا و پايين درآمدي جامعه و اجراي سياستهاي مناسب جبراني. |
ـ اهتمام به توسعه و عمران روستاها و توجه ويژه به معيشت روستاييان. ـ گسترش عدالت اجتماعي و تعادلهاي منطقهاي ـ فراهم آوردن زمينههاي اشتغال بيشتر با ايجاد انگيزههاي مناسب و حمايت از تشويق سرمايهگذاري و کارآفريني و توسعه فعاليتهاي اشتغالزا در جهت کاهش بيکاري، بهخصوص در بخشهاي کشاورزي و صنايع تبديلي و کارگاههاي متوسط و کوچک. | ـ توسعه روستاها. ـ ارتقا سطح درآمد و زندگي روستاييان و کشاورزان و رفع فقر، با تقويت زيرساختهاي مناسب توليد و تنوعبخشي و گسترش فعاليتهاي مکمل به ويژه صنايع تبديلي و کوچک و خدمات نوين، با تأکيد بر اصلاح نظام قيمتگذاري محصولات. ـ ايجاد اشتغال مولد و کاهش نرخ بيکاري |
تمرکز همه فعاليتهاي مربوط به رشد و توسعه به سمت «عدالت اجتماعي» و کاهش فاطه ميان درآمدهاي طبقات، رفع محروميت از اقشار کمدرآمد. | ـ مهار تورم و افزايش قدرت خريد گروههاي کمدرآمد و محروم و مستضعف و کاهش فاصله بين دهکهاي بالا و پايين درآمدي جامعه و اجراي سياستهاي مناسب جبراني. |
ـ ايجاد نظام جامع تأمين اجتماعي براي حمايت از حقوق محرومان و مستضعفان و مبارزه با فقر و حمايت از نهادهاي عمومي و موسسات و خيريههاي مردمي با رعايت ملاحظات ديني و انقلابي. | ـ ايجاد نظام جامع تأمين اجتماعي براي حمايت از حقوق محرومان و مستضعفان و مبارزه با فقر و حمايت از نهادهاي مردمي با رعايت ملاحظات ديني و انقلابي. |
برخي از محدوديت هاي توسعه روستايي که در برنامه چهارم به خوبي مورد توجه واقع نگرديده اند عبارتند از :
1- بهره برداري بي رويه و غير اصولي از منابع آب و خاک
2- تغييرات بي برنامه و بي رويه اراضي کشاورزي
3- گسترش فيزيکي شهرها و در برگيري فضاهاي روستايي
4- رشد منفي جمعيت در بسياري از روستاها و روند تخليه رو به افزايش آنها
5- وجود تعداد زياد بهره بردار کشاورز نسبت به زمين و دام
6- افزايش سن بهره وران کشاورز با توجه به مهاجرت نيروي جوان و فعال از روستاها
7- آسيب پذيري شديد روستاها نسبت به سوانح طبيعي
8- فقر، بيکاري و کمبود فرصت هاي اشتغال در روستاها که خود پيامدهاي زير را به دنبال خواهد داشت : الف ) بحران امنيت غذايي در آينده ب ) تخريب منابع طبيعي ج) تشديد نابرابري هاي شهري، روستايي و منطقه اي د) نابساماني هاي ناشي از استقرار ناموزون جمعيت و فعاليت ها
يکي از عمده ترين مشکلات برنامه چهارم، عدم هماهنگي ميان محدوديت ها و قابليت هاي روستاها با هدف هاي تعيين شده در راستاي توسعه روستايي است. اين عدم هماهنگي به حدي است که تصور مي گردد قابليت ها و محدوديت هاي توسعه توسط يک گروه و اهداف برنامه هاي توسعه روستايي توسط گروه ديگر تدوين و تعيين گرديده است.
اهداف کيفي بلند مدت برنامه چهارم :
1. امنيت و پايداري اقتصادي
2. توسعه منابع انساني و سرمايه هاي اجتماعي
3. بهره برداري پايدار و دسترسي مناسب به منابع و زيرساخت هاي پايه توليد
اهداف کيفي پنج ساله (جهت گيري هاي اصلي) :
1. ظرفيت سازي جهت تسريع در رشد و توسعه اقتصادي و اجتماعي روستاها با تاکيد بر بخش کشاورزي
2. تنوع بخشي به فعاليت هاي اقتصادي روستاها با تاکيد بر بخش کشاورزي
3. رشد و توسعه اقتصاد روستاها از طريق بهره برداري بهينه از منابع موجود و بالقوه و ايجاد فرصت هاي شغلي جديد و ارتقاي درآمد روستائيان
4. توسعه اقتصادي-اجتماعي روستاها با تاکيد بر توسعه زيرساخت هاي اجتماعي، نهادهاي محلي و مشارکت مردمي در فرايند تصميم سازي و توسعه امور محلي
5. توسعه زيرساخت هاي مورد نياز بخش کشاورزي در روستاها
6. بهبود وضعيت مديريت توسعه روستايي در سطوح ملي، منطقه اي و محلي
7. توسعه شبکه خدمات مالي محلي روستايي با هدف ايجاد اشتغال، ارتقاي بهره وري و رقابت پذيري به ويژه در بخش کشاورزي
8. ايجاد بستر لازم به منظور هماهنگي دستگاههاي اجرايي در اجراي برنامه هاي توسعه روستايي و کشاورزي
اهداف کمي زير بخش توسعه روستايي در برنامه چهارم :
1. تهيه 200 طرح توسعه پايدار اقتصادي و اجتماعي بخش کشاورزي در 200 بخش، به طوري که 25 درصد بخشهاي کشور در طول برنامه و 100 درصد آن در افق بيست ساله، به تحقق برسد.
2. تهيه طرح مطالعات و برنامه ريزي راهبردي – ساختاري توسعه پايدار اقتصادي و اجتماعي روستاهاي 16 استان کشور
3. بازنگري و تدوين ضوابط استانداردهاي خدمات و زيرساخت هاي مورد نياز توسعه کشاورزي و اولويت بندي تجهيز مراکز روستايي بر زير ساخت هاي مذکور در 30 استان کشور
4. تسهيل در اجراي 180 طرح توسعه پايدار اقتصادي و اجتماعي بخش کشاورزي در 180 بخش با هدف پوشش 20 درصدي بخش هاي کشاورزي در طول برنامه
5. آموزش و اطلاع رساني به منظور تسهيل در اجراي 180 طرح توسعه پايدار اقتصادي و اجتماعي بخش کشاورزي در سطح محلي از طريق معاونت ترويج و نظام بهره برداري و سازمان آموزش و تحقيقات
6. ايجاد 35000 شغل از طريق صندوق قرض الحسنه توسعه اشتغال روستايي با هدف پوشش بيمه 5 درصدي افراد بيکار روستايي با تاکيد بر بخش کشاورزي در طول برنامه
7. کمک به تشکيل 110 صندوق حمايت از توسعه پايدار روستايي از طريق سرمايه گذاري در بخش کشاورزي در 110 روستاي کشور
8. انجام مطالعات جامع توسعه توسعه اقتصادي روستايي در زمينه هاي مورد نياز
با نگاهي به اهداف کمي توسعه روستايي در برنامه چهارم مي توان دريافت که اهداف کمي تعييين شده از مباني نظري و ادبيات توسعه روستايي بسيار دور بوده است و حتي اگر تمامي اين اهداف تعيين شده نيز محقق مي شد، توسعه روستايي شکل نمي گرفت. به طور کلي چنين مي توان گفت که موارد فوق الذکر که به عنوان اهداف کمي زير بخش توسعه روستايي در برنامه چهارم در نظر گرفته شده اند، بيشتر به انجام طرحها و مطالعات روستايي مربوط مي گردد و نه توسعه روستايي. چرا که طرحها و مطالعات نمي توانند هدف برنامه ريزي باشند، بلکه ابزارهايي اند که به وسيله انها بخشي از هدف برنامه ريزي که همان توسعه روستايي باشد محقق مي گردد.
نکته قابل تأمل ديگر در اين زمينه اين است که برخي از موارد فوق که به عنوان اهداف کمي توسعه روستايي مطرح گرديده اند، در راستاي توسعه بودن و يا نبودن آنها به روشني معلوم نيست. مثلاً اهداف شماره 4 و 5
بطور کلي برنامه چهارم توسعه اقتصادي-اجتماعي در راستاي توسعه پايدار و توسعه يکپارچه روستايي نبوده است و در حقيقت تفاوت هاي زيادي با توسعه واقعي دارد. بنابراين موارد زير در راستاي اصلاح اين وضع پيشنهاد مي گردد.
1. در ارزيابي وضع موجود، عناصر حقيقي توسعه روستايي مد نظر قرار گيرد و بر مبناي آن هدفگذاري شود.
2. تاسيس و پايه گذاري سازماني تحت عنوان " سازمان توسعه روستايي " که داراي قدرت اجرايي بالايي باشد. اين امر به نوبه خود باعث به حداقل رسيدن ناهماهنگي ها در اجراي برنامه خواهد گرديد.
3. نگاه برنامه چهارم به توسعه روستايي يک نگاه بخشي است، در حالي که مسائل توسعه روستايي مستلزم يک ديدگاه کل نگر و جغرافيايي است. يعني لازم است ابعاد مختلف توسعه روستايي (اقتصادي، اجتماعي، اکولوژيک، کالبدي-فضايي و سياسي) به صورت سيستماتيک و نظام مند مورد توجه قرار گيرند.
4. تعيين راهبرد ها، سياست ها، اهداف و استراتژي ها براي توسعه روستايي به وسيله وزارت خانه ها و سازمان هاي بخشي امکان پذير نيست. به عنوان مثال وزارت جهاد کشاورزي که هم اکنون يکي از سازمانهاي مسئول در تهيه برنامه هاي روستايي است نمي تواند براي تحقق اهداف خود از وزارت صنايع بخواهد تا از استراتژي توسعه يکپارچه پيروي نمايد. مثلا صنايعي را وارد نکند که به توانمندي هاي جمعيت روستايي آسيب برساند. به عبارت ديگر هيچ سازماني خود را ملزم به اطاعت از ديدگاههاي جهاد کشاورزي نمي بيند. بنابراين به نظر مي رسد تا زماني که متولي برنامه هاي توسعه روستايي، خارج از وزارت خانه ها و سازمان هاي بخشي تعيين نشود امکان تهيه و اجراي مطلوب برنامه هاي توسعه روستايي مهيا نخواهد شد.
5. يکي از مهمترين نارسايي هاي برنامه چهارم مسئله گرا نبودن آن است. بدين معني که محور حرکت اين برنامه عملاً بر مبناي شناسايي تنگناها و نيازهاي جامعه روستايي نبوده است و بيشتر به مسائل انتزاعي و غير عيني توجه داشته است.
6. از آنجا که توسعه روستايي داراي ابعادي گسترده است، لذا مستلزم مشارکت نهادها و دستگاههاي مختلف دولتي و غير دولتي در تصميم گيري هاي مربوط به توسعه روستايي است. اما با اين وجود تصميم گيري در اين زمينه در برنامه چهارم به عهده وزارت جهاد کشاورزي، ان هم در قالب بخش گشاورزي گذاشته شده است. بنابراين بهتر است سازمان برنامه ريزي به گونه اي باشد که برنامه توسعه روستايي در بخشي از يک وزارت خانه تهيه نشود تا بتوان جامعيت توسعه روستايي را بيشتر مد نظر قرار داد.
7. برنامه چهارم عملاً يک برنامه متمرکز (از بالا به پايين ) محسوب مي شود که در آن توجه کافي به خواسته ها و نيازهاي مردم روستايي توجه نگرديده است، لذا بايد در اين راستا مشارکت جدي مردم روستايي مورد توجه اساسي قرار گيرد.
8. در برنامه چهارم هيچ گونه برنامه اي جهت استفاده بهينه از اراضي روستايي و آمايش فضاهاي روستايي در نظر گرفته نشده است، در حالي که توسعه روستايي از رهگذر همين مسائل حاصل مي گردد.
آسيب شناسي برنامه هاي توسعه:
علي رغم ضرورتي كه در نظم دهي به ابعاد مختلف آسيب هاي برنام ههاي توسعه و بررسي آنها در قالب يك مدل جامع وجود داشته است، بررسي پارادايم هاي حا كم، اغلب به طور پر اكنده و محدود به يك يا چند بعد خاص بوده است.
يكي از مشكلاتي كه برنامه هاي توسعه كشور همواره با آن مواجه بوده اند، عدم توجه كافي به شرايط حاكم بر محيط برنامه ريزي در مراحل تدوين و اجراي آنها بوده است.
· عدم فهم مشتر ك برنامه ريزان از مفاهيم توسعه
· فقدان نظام آماري و اطلاعاتي دقيق و قابل اطمينان
· بي ثباتي و تغييرات سريع نظام هاي سياسي- اجتماعي كشور
· موانع قانوني و ناهماهنگيهاي موجود در ميان عناصر و اجزاء برنامه ريزي
دسته دوم آسيب ها معطوف به مشكلات و نواقص فرايند برنامه ريزي مي باشد؛
· عدم مشارکت ذينفعان و و ناديده گرفتن نيازهاي در برخي از مراحل برنامه ريزي
· مداخله قانوني ديدگاههاي غيركارشناسي در برنامه هاي توسعه
· زمان بر بودن فرايند تدوين و تصويب برنامه
· تمركزگرايي در برنامه ريزي
دسته سوم آسيب ها، در محتواي برنامه قابل بررسي هستند؛
· عدم اجماع بر مكاتب و پارادايم هاي اقتصادي برنامه ها
· جامعيت برنامه ها و عدم اولويت گذاري صحيح در اهداف برنامه
· كلي و تفسيربردار بودن برخي مواد و تفصيلي بودن افراطي برخي ديگر
· عدم وجود الگوي روشن و رابطه علي و معلولي صحيح ميان اجزاي برنامه
· باثبات در نظر گرفتن شرايط و عدم توجه به سناريوهاي احتمالي در آينده
· عدم توازن بين هزينه و مطلوبيتهاي نيل به هدف
· بلندپروازانه بودن اهداف برنامه
· عدم توجه به برنامه ريزي فضايي و منطقه اي
· تداخل مفاد برنامههاي توسعه با شرح وظايف دستگاهها
· عدم همسويي و يكپارچگي برنامههاي بخشها، در مسير نيل به اهداف ملي
دسته چهارم آسيب ها، معطوف به حوزه اجرا مي باشد؛
· ضعف سازوكارهاي نظارتي
· ابهامات در نحوه ارائه گزارشها و بي تأثير بودن گزارش عملكردها بر روندهاي اجرايي
· عدم درك صحيح مجريان از مفاد قانون
· تداخل تقويم زماني برنامه ها با تقويم سياسي كشور
· عدم توجه به بسترهاي اجتماعي لازم براي اجراي قوانين
منابع و مآخذ :
- سازمان مديريت و برنامه ريزي، قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادي – اجتماعي جمهوري اسلامي ايران
- سازمان مديريت و برنامه ريزي، قانون برنامه سوم توسعه اقتصادي – اجتماعي جمهوري اسلامي ايران
- مرکز پژوهش هاي مجلس شوراي اسلامي، مجموعه ارزيابي هاي برنامه چهارم توسعه اقتصادي – اجتماعي جمهوري اسلامي ايران
- سازمان برنامه و بودجه. 1372، «مستندات برنامه دوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران (77- 1373)»، جلد يازدهم، عملكرد برنامه توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران (72-1368)، (مقدماتي)
- سازمان برنامه و بودجه. 1376، «قانون برنامه اول توسعه اقتصادي - اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران (72-1368)
- سازمان برنامه و بودجه. 1376، «قانون برنامه دوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران (78-1374)
- سازمان برنامه و بودجه. (1379)، «قانون برنامه سوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران (83-1379)
- سازمان برنامه و بودجه. 1378، «سند برنامه سوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران (83-1379)، پيوست شماره 2 لايحه برنامه، جلد اول و دوم
- آسايش، حسين، 1376، برنامهريزي روستايي در ايران، انتشارات دانشگاه پيام نور
- آسايش، حسين، 1376، برنامهريزي روستايي در ايران، انتشارات دانشگاه پيام نور
- ابتهاج، ابوالحسن، 1375، خاطرات، انتشارات عملي و فرهنگي
- باري ير، جوليان، 1363، اقتصاد ايران، مركز تحقيقات حسابداري و حسابرسي
- بانك ملي ايران، 1327، تاريخچه تنظيم برنامه هفت سال عمران و آبادي در ايران
- بيات، روح الله، 1371، بررسي عملكرد استراتژيهاي توسعه اقتصادي ايران طي برنامه سوم، چهارم و پنجم، پايان نامه دوره كارشناسي ارشد، دانشگاه تربيت مدرس
- مك لئود، اس، اچ، 1380، برنامهريزي در ايران، ترجمه علي اعظم محمدبيگي، نشرني
- تجلي، سيد آيت الله، 1381، مروري بر برنامههاي توسعه پيش و پس از انقلاب اطلاعات سياسي و اقتصادي شماره 176-175
- حامد مقدم، احمد، 1372، نگرشي بر نظريههاي نوين توسعه روستايي، فصلنامه تحقيقات جغرافيايي شماره 28
- حسيني ابري، سيدحسن، 1380، مدخلي بر جغرافياي روستايي ايران، انتشارات دانشگاه اصفهان
- خطيب، محمدعلي، 1374، اقتصاد ايران، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران
- ميسرا رامش ورپراساد، 1366، برداشتي نو از مسائل توسعه، مجله گزيدههاي مسائل اقتصادي و اجتماعي، سازمان برنامه و بودجه، چاپ چهارم
- رزاقي، ابراهيم، 1368، اقتصاد ايران، نشرني
- زياري، كرامت الله، 1378، اصول و روشهاي برنامهريزي منطقهاي، دانشگاه يزد
- سازمان برنامه و بودجه، 1352، اقدامات انجام يافته عمران و نوسازي روستاها در برنامه پنجم عمراني كشور، تهران
- سازمان برنامه و بودجه، 1354، سنجش عملكرد برنامه پنجم عمراني كشور طي سالهاي 1354-1352، تهران
- سازمان برنامه و بودجه، 1346، گزارش مقدماتي سنجش پيشرفت و عملكرد برنامه سوم كشاورزي و آبياري، تهران
- سازمان برنامه و بودجه، 1350، گزارش ارزيابي از برنامه چهارم و دورنماي بيست ساله و چارچوب برنامه پنجم، تهران
- سازمان برنامه و بودجه، 1377، سابقه برنامه ريزي در ايران، تهران
- صدرالاشرافي، مهريار، 1373، اقتصاد كشاورزي و تعاون، دانشگاه تهران
- قديري معصوم، مجتبي، 1377، توان سنجي نواحي جغرافيايي ايران براي برنامهريزي توسعه اقتصادي مورد مطالعاتي دشت مغان، پايان نامه دوره دكتري، دانشگاه تهران
- قديري معصوم، مجتبي؛ نجفي كاني، علي اكبر، 1382، جايگاه روستا و كشاورزي در برنامههاي عمراني بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، پژوهشهاي جغرافيايي شماره 44
- تو دارو، مايكل، 1374، توسعه اقتصادي در جهان سوم، جلد اول ترجمه غلامعلي فرجادي، تهران، سازمان برنامه و بودجه، چاپ اول
- مدني، امير باقر، 1374، موانع توسعه اقتصادي ايران مقايسه با ژاپن انتشارات شهر آب
- مركز تحقيقات اقتصاد ايران، 1378، مجموعه مقالات همايش پنجاه سال برنامهريزي توسعه در ايران، جلد اول و دوم
- مهدوي، مسعود، 1377، جغرافياي روستايي ايران، انتشارات سمت
برچسبها: جایگاه روستا در برنامه های کلان
موضوعات مرتبط: برنامه ریزی روستایی




















